آيت ا...العظمي مولا محمد باقر ساراني (از عالمان قرن 13و14هجري)

حميد مشهدي آقائي

اشاره

ساران از محلات قديمي و ريشه دار كيلان دماوند است كه از دير باز خاستگاه عالمان و اديبان فرهيخته بوده است. از ميان ستارگان فروزان منطقه كيلان، مرحوم حضرت آيت ا...مولي محمدباقر ساراني، مهر فروزاني است كه سوگمندانه بايد گفت سيماي درخشان او چون ديگر اختران خطه دماوند در پس ابرهاي تيره معاصرت پنهان مانده است. در اين شماره با زندگي اين عالم فرزانه و فقيه متضلّع آشنا خواهيد شد، آنچه كه در اين مقاله كوتاه مي خوانيد،تنها گوشه اي از زندگاني آن بزرگمرد گمنام است،براي   روشن ساختن زواياي مختلف ابعاد شخصيت اين فقيه متقي ،چشم انتظار اطلاعات بيشتر از طواف خوانندگان عزيز به ويژه دانشمندان و ترجمه نگاران ارجمند و خصوصا مردم خوب وصميمي ساران و كيلان هستيم ،اين وظيفه اي است سنگين بر دوش همه ،كه حوصله و همت همشهريان آن بزرگ را  بيش از بيش مي طلبد.

سال تولد

سال تولد مرحوم مولا محمد باقر ساراني دقيقا معلوم نيست اما آنچه از لابه لا ي خاطرات مردم ساران به دست مي آيد،اين است كه ايشان عمري طولاني نزديك به نود سال داشته است.

در كتاب تراجم و كتاب هايي كه پيرامون كه پيرامون زندگاني شيخ اعظم انصاري نگاشته شده ،تنها وفات وي نقل شده است.

بنا به گفته برخي از آگاهان،تاريخ تولد مولا محمد باقر ساراني ،سال 1225 هجري قمري بوده كه با توجه به سال وفات او يعني 1307 هجري قمري ،عمر با بركت آن عالم بزرگوار حدود 82 سال بوده است.

زادگاه

زادگاه اين عالم بزرگ ،روستاي ساران از توابع شهر كيلان است كه از سال 1332 در محدوده شهر كيلان قرار گرفته و با مركز شهر دماوند،35 كيلومتر فاصله دارد و مساحت آن 20 كيلومتر مربع است.

اين روستا كه هنوز بافت قديمي و مذهبي خود را به خوبي حفظ كرده است ،داراي مردمي خونگرم ،متدين و آگاه است. مي توان گفت ارزشهاي اسلامي و روحيه مذهبي در اين روستا كه به نحو بارزي نمود دارد،از اثرات مكتب تربيتي مرحوم ملا باقر ساراني و دست پروردگان آن مكتب است.

جمعيت اين روستا اكنون به يك هزار نفر بالغ مي شود. گذران زندگي اهالي ،بيشتر از راه باغداري و كشاورزي و معدن  گچ ساران است.محصولات كشاورزي اين منطقه عبارتند از قيسي ،گردو،زردآلو،آلوچه و سيب و...

وجود يك معدن گچ بسيار غني ،كمك بزرگي  به اقتصاد اين منطقه است با همت و تلاش فرزندان اين روستا مي تواند نقش مؤثري را در شكوفايي اقتصاد اين خطه ايفا كند.

رشد و بالندگي

مولا محمد باقر فرزند مرحوم حاجي ملا حسن ساراني،يكي از مالكان و ثروتمندان روستاي ساران بود. گفته اند كه وي قبل از سفر حج داراي مناصب محلي از طرف حكومت بوده،از ديگر سو در ايامي كه روحانيون جهت تبليغ به روستا مي آمدند و او را احترام و ارادتي را كه مردم نسبت به روحاني ابراز مي كردند مي ديد در خود احساس حقارت مي كرد. اين موضوع هميشه باعث رنجش خاطر وي بود،تا اينكه در سفري كه به بيت ا... الحرام مشرف مي شود،تحولي عميق در وي به وجود مي آيد و مسير زندگي وي را عوض مي كند.

در آن ايام ،چهل سال از عمر وي مي گذشت كه مصمم گرديد تحصيل علوم ديني را آغاز كند.از همين رو آهنگ تحصيل در حوزه علميه نجف را نمود وپس از چندي به اتفاق همسرو فرزند نوجوانش محمد باقر كه آن روزگار ،دوره مقدمات علوم ديني را تحصيل كرده بود راهي نجف اشرف گرديد.

تاريخ هجرت وي به نجف و بازگشت او به ساران معلوم نيست اما چنانچه گفته اند مدت 10 الي 15 سال در نجف اقامت گزيد و پس از اينكه بخشي از علوم دينيه را فراگرفت ،به ساران مراجعت كرد.

در بازگشت به ساران ،به مسجد جامع ساران را كه اكنون به سبك جديد و زيبايي بازسازي شده بنا نمود و مقداري از املاك شخصي خود را وقف هزينه جاري ونگهداري مسجد كرد و در همين دوران به عنوان واعظ وامام جماعت مسجد ساران اشتغال داشت.با بازگشت پدر به ساران، مولا محمد باقر در نجف ماند و به ادامه تحصيل پرداخت.

استادان مولا محمد باقر

آنچه كه مسلم است، مولا محمد باقر تحصيلات مقدماتي علوم ديني را در روستاي ساران فرا گرفته است.كه متاسفانه به علت گذشت زمان،از اساتيد وي در ساران ويا مدرسه اي كه وي آن تحصيل مي كرد،اطلاعي در دست نيست.

با هجرت او به نجف ،دوران جديدي از حيات علمي وي آغاز مي شود.از آنجا كه فردي خوش استعداد و داراي نبوغي شگفت انگيزي بوده ،به سرعت مدارج كمال را در علم و عمل پيمود و از فضلاي برجسته نجف اشرف گرديد. و در شمار شاگردان مبرز شيخ انصاري درآمد.از ميان اساتيد وي در نجف فقط به دو تن از برجستگان آنان بر خورديم:

1-    مرحوم علامه محقق حضرت آيت ا...العظمي شيخ انصاري دزفولي

2- مرحوم آيت ا... العظمي سيد حسين كوه كمري

 

شيخ مرتضي انصاري

شيخ مرتضي انصاري دزفولي به سال 1214 ه ق در دزفول ديده به جهان گشود.

نسبت وي با چندين واسطه به جابر انصاري از ياران بزرگوار پيامبر اكرم(ص)مي رسد.وي نزد بزرگاني چون ملا احمد نراقي، شريف العلماء مازندراني، سيد محمد مجاهد و صاحب جواهر تلمذ نموده و پس ازوصول به مقامات بالاي علمي،رياست علني و ديني شيعيان را به عهده گرفت.وي بدون ترديد از نوابغ بزرگ اسلام و اكابر فقهاي اماميه است تا آنجا كه ايشان را خاتم الفقها والمجتهدين دانسته اند.به جرات مي توان گفت تمام فقهاو عالمان ديني در يك قرن اخير، وامدار مقام علمي و تاليفات گرانسنگ اين قيه عالي مقام هستند.

كتاب رسائل و مكاسب وي دريايي عميق و پر گوهر است كه گوهرهاي گرانبهايي از فقه و اصول را در خود جاي داده است.مقام علمي،صفات پسنديده،تقوا و پرهيزگاري وي آنقدر وسيع و گسترده است كه در چندين كتاب نيز نمي توان آن همه را به تحرير در آورد. وفات آن يگانه آفاق و خورشيد تابان فقاهت به تاريخ 1285 ه ق  اتفاق افتاده است. در محضر پر فيض درس اين استاد،بيش از 500 نفر به درجه اجتهاد رسيدند.[1]

سيد حسين كوهكمري

سيد حسين،فرزند سيدمحمد،يكي از بزرگان و محققين نام آور در علم اصول فقه و از مراجع مهم تقليد عصر خود به شمار مي رفت.

ايشان در كوه كمر متولد شد و در آنجا رشد كرد وباليد و به تبريز رفت،پس از اتمام مقدمات دوره سطح، رهسپار نجف اشرف گرديد و از خرمن فضل و دانش بزرگان نجف و كربلا خوشه چيني كرد.سيد در زمان مرجعيت شيخ انصاري به علم و تقوي شهرت يافت و به مقامي بلند رسيد تا آنجا كه شيخ،احتياطات خود را به او محول مي نمود.پس از وفات شيخ،مهمترين كرسي تدريس حوزه نجف به وي و محقق رشتي منتهي گرديده و عده زيادي از مردم ايران و عراق در مساله تقليد پس از شيخ انصاري به وي رجوع نمودند. آن فرزانه انديشمند پس از ابتلاء به بيماري فلج به سال 1291 ه ق بدرود حيات گفت. [2]

مناسب است در اينجا برخي از بزرگان را كه همزمان با مولا محمد باقر در محضر درس حاضر مي شده اند،نام ببريم:ميرزا ابوالقاسم كلانتري، سيد جمال الدين اسد آبادي،حاج ميرزا حبيب الله رشتي،حاج ميرزا محمد حسن آشتياني،حاج ميرزا محمد حسن شيرازي(ميرزاي اول)،شيخ محمد حسن مامقاني،حاج ميرزا حسن خليلي،حاج ميرزاحسين نوري(صاحب مستدرك الوسائل)،ملا حسينقلي همداني،شيخ محمد طه نجف،ميرزا عبدالرحيم نهاوندي،شيخ علي خاقاني،آخوند ملا كاظم خراساني.[3]

مدت اقامت مولا محمد باقر در نجف

اگر چه در اين باره نيز اطلاع دقيقي در دست نيست،اما از دقت در برخي قرائن و نكات مي توان گفت هجرت مولا محمد باقر به همراه خانواده از ساران به نجف در اوائل نوجواني(12تا15 سالگي)واقع شده است،كه چنانچه سال تولد وي 1225باشد،هجرت وي به نجف در سال 1240ه ق اتفاق افتاده است.از ترجمه اي كه مرحوم شيخ آقا بزرگ درباره مولا محمد باقر نوشته چنين بر مي آيد كه وي پس از وفات شيخ انصاري(1285 ه ق) در نجف بوده و در محضر درس مرحوم كوهكمري حاضر شده است.بنا بر اين حداقل مدت اقامت مولا محمد باقر در نجف،45سال بوده است.

بديهي است شخصي مانند مولا محمد باقر با آن استعداد درخشان و حافظه تحسين بر انگيز در اين مدت طولاني اقامت بايد به مقامات عالي علمي و معنوي رسيده باشد كه گفتار مرحوم شيخ آقا بزرگ،مؤيد اين نكته است.

مقام علمي مولا محمد باقر

مرحوم حضرت آيت ا...شيخ آقا بزرگ تهراني كه از فقهاي بزرگ و سرآمد شرح حال نويسان معاصر است، ذيل ترجمه 488«الشيخ مولي باقر الدماوندي»چنين نگاشته است:

شيخ مولا محمد باقر فرزند حسن ساراني (ساران:مخفف كوه سواران درسه فرسنگي دماوند) دانشمندي بزرگ مرتبه و متصف به تقوا  و پرهيزگاري بود.وي در نجف اشرف از شاگردان شيخ انصاري و سيد حسين كوه كمري به شمار مي رفت و پس از وفات شيخ در زمان حيات كوه كمري به دماوند باز گشت.از حضور وي در درس سيد حسين كوه كمري پيداست كه وي كوه كمري را از لحاظ مقام علمي بر ميرزاي شيرازي ترجيح مي داده.علاوه بر احاطه در علوم حوزوي دست توانايي در علوم ديگر مانند حكمت و فلسفه،طب و رياضي و ساير علوم و فنون داشته است.علاوه بر اين داراي ذهني وقـّاد و ذكاوت و فهمي سرشار بود و اغلب عبارتهاي متون مانند الفيه ابن مالك و دره سيد بحرالعلوم و كتب و متون ديگر را از حفظ داشت (تا آنجا كه وي را مولا محمد باقر عبارتي نيز گفته اند.)

از نوشته شيخ آقا بزرگ پيداست كه وي مولا محمد باقر را عالمي بزرگ و متقي و پارسا دانسته و به ابعاد مختلف مقام علمي واقف بوده است.از خاطرات و سخناني كه معاصرين آن مرحوم و معمرين ساران نقل مي كنند بر مي آيد كه مولا محمد باقر صاحب فتوي و محل مراجعه مردم در امور ديني و شرعي بوده است وبخشي از مردم تهران،ايوانكي،گرمسار،دماوند و روستاهاي تابعه و بخشي از شهرهاي مازندران مانند سوادكوه و اطراف آن در مجاورت دماوند قرار داشته اند از وي تقليد مي كرده اند.

هجرت از نجف به دماوند

در ايامي كه مردم دماوند و روستا هاي اطراف به عتبات مشرف مي شدند،در نجف به محضر آن فقيه بزرگ شريفياب شده و اغلب با اصرار از ايشان دعوت مي كردند كه به موطن خود بازگردند،ولي ايشان نمي پذيرفتند.

درباره علت عدم پذيرش دعوت مردم گفته اند كه :از آنجا كه پدر وي فردي صاحب ثروت بوده و با دستگاه حكومتي كم و بيش ارتباط داشته است لذا مولا محمد باقر خوش نمي داشت كه به ساران مراجعت كند و چنين اظهار مي داشت: «چنانچه من به ساران برگردم ، احترام پدر بر من واجب است و بايد به او اقتدا كنم.حال اينكه به سبب ارتباط او با حكومت از اين كار اكراه دارم ،از سوي ديگر رعايت حق پدري اين اجازه را به من نخواهد داد كه او به من اقتدا نمايد».

علاوه بر اين بعيد نيست كه وي استفاده از محضر شيخ را غنيمت مي شمرده وآنرا بر هر كار ديگري ترجيح مي داده ،لذا پس از شيخ مدت زماني طول نمي كشد كه وي به ساران مراجعت مي كند. پس از رحلت مرحوم حاج شيخ ملا حسن پدر ايشان ،عده اي از معتمدين ساران به قصد دفن جنازه وي در نجف اشرف و نيز دعوت از فرزند گرامي او عازم نجف مي شوند.

مشهور است كه مولا محمد باقر ،شب قبل از ورود جنازه پدرش به نجف در عالم رويا مي بيند كه تابوتي را كه پدرش در آن است وارد نجف كرده اند. صبح فردا به همراه چند تن از دوستان خود حركت نموده و به كنار دروازه شهر نجف مي آيند،پس از ساعتي قافله اي را مي بينند كه به سمت نجف مي آيد.كم كم قافله نزديك مي شود و او چند تن از اهالي ساران از جمله شخصي به نام ابراهيم خادم كه از خدمتگزاران  منزل پدرش بود را مي بيند كه آنان وي را از فوت پدرش آگاه مي سازند.ايشان جنازه را با احترام بسيار و با حضور بزرگان و علماي نجف تشييع كرده و در جوار مقدس حرم علي بن ابيطالب (عليه السلام)به خاك مي سپارند.پس از انجام مراسم ترحيم در نجف با دعوتنامه مردم محل خود مواجه مي شوند و از همانجا تصميم به مراجعت به ساران مي گيرند.

شريك شادي و غم مردم

ترديدي نيست كه اگر مرحوم آيت ا... مولا محمد باقر ساراني در نجف مي ماند و به تدريس ادامه مي داد،از جمله دانشمنداني مي شدكه نام و خاطره وي اكنون زينت بخش بسيار از كتب علمي و مجالس ديني و علمي بود. اما او كه توفيق را در اراي تكليف آن هم در تربيت فرزندان ومردم ديار خود ي دانست،كمر همت بست و در حدود سال 1288 ه ق به ساران مراجعت كرد و در آن ديار در گمنامي زيست . مردم ساران و كيلان و توابع آن،استقبال كم نظيري از وي به عمل آوردند و چون پروانه گرد شمع وجود آن دانشمند درست كردار حلقه زدند. ايشان در اولين فرصت بخشي از خانه پدري خود را براي مدرسه علميه اختصاص داد و با تاسيس مدرسه علميه به تربيت شاگردان پرداخت.تعداد شاگردان آن مدرسه را بيش از 200 تن ذكر كرده اند.

علاوه بر اين چون در آن ايام ادارات و دوائر دولتي مانند فرمانداري ،بخشداري ،ژاندارمري و ... در منطقه وجود نداشت ،كليه امور فرهنگي ،حقوقي ،رسيدگي به مشكلات اجتماعي و اقتصادي مردم منطقه توسط ايشان حل و فصل مي شد،امضاء و مهر ايشان در حاشيه برخي از وقفنامه ها،مؤيد اين ادعاست.

مرحوم شيخ آقا بزرگ ،نفوذ مولا محمدباقر و مردم دوستي و عشق او به خدمت به محرومان ومستمندان را چنين توضيح مي دهد:«مولا محمد باقر در آن سامان زعيم ديني و مرجع روحانيت گرديد ودر آن نواحي حكم او نافذ بود.مالي فراوان داشته و به مستمندان و محتاجان بذل و بخشش مي نمود .بخش زيادي از اموال خود را در راه كمك به مستمندان بخشيد. از ويژگيهاي ايشان اين بود كه بدون ميهمان غذا تناول نمي كرد .از بخشش و كرم او حكاياي نقل شده كه به كرامات بيشتر شبيه است.دانشمند مورد اعتماد ،سيد احمد دماوندي ،بسياري از اين حكايات را براي من نقل كرد.»

از جمله حكاياتي كه در باره كرامات ايشان نقل كرده اند اين است كه:«در يكي از ايام،ميهمانان زيادي برايش آمدند،از آشپزخانه اطلاع دادندكه مواد غذايي به اتمام رسيده و ديگر چيزي موجود نيست.ايشان فرمودند به خانواده بگوييد نگران نباشند خدا مي رساند.ساعتي گذشت دوباره براي ايشان پيغام دادندمواد غذايي نداريم ،هرچه زودتر براي اين امر فكري بكنيد وگرنه جلوي اين همه ميهمان شرمنده خواهيم شد.ايشان فرمودند كه صبر كنيد خدا مي رساند.خانواده ايشان كه ديگر قادر نبودند روي حرف ايشان سخني بياورند سكوت كرده و با نگراني منتظر ماندند.ساعتي به غروب مانده در حالي كه همه در انتظار بودند،در كمال ناباوري ديدند چند باراستر برنج ،روغن زرد گوسفندي،و چند رأس گوسفند از سواد كوه مازندران براي ايشان آوردند.وقتي ايشان از ماجرا خبر دار شد،تبسمي كرده و فرمود:گفتم نگران نباشيد ،خداي مي رساند.

وفات مولا محمد باقر دماوندي (1307 ه ق )

سرانجام آن ستاره فروزان علم و تقوا ،پس از 82 سال عمر با بركت و 70 سال فعاليت و تلاش بي وقفه و بعد از 20سال زعامت ومرجعيت مردم منطقه خود غروب كرد.[4]

با ارتحال وي،سراسرمنطقه دماون دوروستاهاي تابعه و بخشي از شهراي مازندران و سمنان در اندوه و ماتم فرورفت .پيكر مطهر آن عالم فرزانه به نجف منتقل شده و در آنجا در جوار مرقد مطهر حضرت علي ابن ابيطالب (عليه السلام)به خاك سپرده شد.از اين فقيه عالي مقام،دو پسر به نام هاي محمد علي و حسن (معروف به كربلايي محمد علي و شيخ حسن)كه اولي شغل كشاورزي و دومي تحصيل علوم ديني را اختيار كرده بود به يادگار ماند.

از نسل مرحوم مولا محمد باقر،اكنون نيز نوادگان آن مرحوم كه از نسل آن دو برادرند باقي مانده كه بعضي در روستاي ساران و برخي از آنان در تهران زندگي مي كنند[5].خداوند متعال آن بزرگمرد را با اولياء خود محشور فرمايد.

 


[1]. زندگاني و شخصيت شيخ انصاري ،تاليف آقاي شيخ مرتضي انصاري از نوادگان شيخ اعظم 

 [2]. همان ،ص 255و256

[3] .نقباء البشر شيخ آقا بزرگ تهراني 1،ص205 و 206

 4.  همان

 5.در تهيه اين مقاله از برخي اهالي محترم روستاي ساران نيز كمك گرفته شده است كه از همه آنان قدرداني وسپاس به عمل مي آيد.