فهرست:

1-و باز هم ماجراي امامزاده هاشم«عليه السلام»

2-پيشينه تاريخي امامزاده هاشم «عليه السلام»  يا گردنه ي بژم موشا

3-دماوند ... امامزاده هاشم«عليه السلام» ... آمل

4-امامزاده هاشم جاده هراز دماوند (گردنه امامزاده هاشم)

5- امامزاده هاشم (ع)؛ يازده قرن ميعادگاه معنوي مردم منطقه دماوند

 

و باز هم ماجراي امامزاده هاشم«عليه السلام»

محمد آقايي

ظاهرا بحث اداره امامزاده هاشم دماوند كه تاكنون چند بار توسط مسوولان شهرستان آمل مطرح شده است از طرف بخشي از مسوولان سازمان اوقاف پيگيري مي گردد.

به زبان ساده تر بايد گفت  مسوولان بقاع متبركه سازمان اوقاف، اهداف مسوولان اوقاف مازندران را مي خواهند با يك پوشش اداري و قانوني به منصه ظهور برسانند ( اداره امامزاده هاشم توسط يك هيات امناء مركب از مسوولان ادارات اوقاف دماوندو آمل و مدير امامزاده اداره شود و مدير امامزاده زير نظر اين هيات فعاليت نمايد).

لازم است به اطلاع اين عزيزان برسانيم بااعلام اين گونه طرحها منطقه را دچار  مشكل و دردسر مي كنيدو آتش اختلاف بين دو شهرستان مي افروزيد. در مورد اين تصميم غيرمتعارف و غيرعقلايي كه موجب شگفتي نيز مي باشد نكاتي هست كه اعلام مي گردد.

1-     يكبار در سال 80 نماينده سابق و مرحوم و فرماندار وقت آمل و بار ديگر در سال 83 توسط همين نماينده اين ادعا مطرح گرديد كه با پيگيري و همت مردم و مسوولان موضوع منتفي گرديدو آنان نيز ظاهرا از موضع خود عقب نشيني كردند اگر چه به نظر مي رسد صورت مساله نزد مسوولان آن شهرستان هنوز پاك نشده و ادعاي نابجاي خود را با رنگ و لعاب ديگر مطرح كرده اند.

2-     نشريه ره آورد بنا بر رسالت فرهنگي، مطبوعاتي و تاريخي خود در نشريه به شماره 85 نيمه اول دي ماه 1380 به طور مفصل اين قضيه را بررسي كرده و آمادگي دارد استنادات جديدتري نيز ارائه نمايد.اگر مسوولان محترم بقاع متبركه كشور بخواهند اين نظر خود را تحميل نمايند ره آورد به طور مفصل، مستند و گوياو ارائه دلايل متقن به اين مساله خواهد پرداخت.

3-     ما از حجت الاسلام والمسلمين شيرمردي مدير كل محترم اوقاف استان تهران جدا خواهانيم براي هميشه و يكبار از اين امر مهم دفاع كنندو نگذارند اهداف و مقاصد غير منصفانه و نابجاي مطرح شده از طرف مسوولان اوقاف مازندران محقق گردد.

چرا مسوولان اوقاف بر اين استدلال بديهي و ساده كه امام جمعه محترم دماوند در خطبه هاي نماز جمعه اين هفته مطرح كردند دقت كافي مبذول نمي دارند و شايسته است طبق يك اعلام رسمي و قانوني اعلام شود كه امامزاده هاشم از صدها سال قبل جزء اين منطقه بوده است و خواهد بود. تا هردوره با آمدن يك مسوول كسي نتواند ادعاهاي بي ربط مردم و مسوولان شهرستان را دچار التهاب و مشكل نمايد.

4-     ظاهرا  اداره آستانه مباركه امامزاده هاشم (ع) را زير نظر هيات امناء مركب از مسوولان دو شهرستان آمل و دماوند قرار داده اند.

به نظر مي رسد اين بار براي انتقال آرام امامزاده هاشم به شهرستان آمل دست به پوشش قانوني زده اند.سوال ما اين است كه آيا شما به ادعاي قبلي مسوولان مازندران و آمل صحه نمي گذاريد؟ آيا عقلاني است مديريت يك مجموعه زير نظر دو اداره كل و دو اداره اوقاف اداره گردد؟ و ...

5-     فاصله امامزاده هاشم تا آمل 105 كيلومتر و تا دماوند 20 كيلومتر است.

شايسته است يكبار ديگر استدلال امام جمعه محترم را به اطلاع مسوولان بقاع متبركه كشور و اوقاف مازندران و آمل برسانيم:« اگر خود اين عزيزان در كنار مزار شهداي شهرستان دماوند بيايند، مقبره مبارك امامزاده معلوم است و اگر در مقابل امامزاده بايستند هم مصلي شهرستان دماوند پيداست و اين خود دليل ساده والبته موجهي است براي اثبات اين مطلب كه اين مكان مقدس متعلق به شهرستان دماوند است و اگر هنرمندان و عكاسان ما چنين منظره اي را به تصوير بكشند اين مشكل به همين سادگلي حل خواهد شد.»

6-     در اين مورد گفتني هاي فراوان ديگري هست كه بخشي از آنان خطاب به مسوولان آمل مي باشد و بخشي به مسوولان دماوند و اوقاف دماوندو تهران و بخشي نيز به مردم ، فرهنگيان، اهالي ادب و هنر و ... كه اگر اين مشكل ادامه پيدا كند در شماره هاي بعدي مطرح خواهيم كرد.

 

پيشينه تاريخي امامزاده هاشم «عليه السلام»  يا گردنه ي بژم موشا

مسعود نصرتي

اين مقاله تحقيقي در سال 1380 به  درخواست فرمانداري دماوند توسط محقق ارجمند جناب آقاي مسعود نصرتي تهيه ودر اختيار فرمانداري قرارداده شده بود.

اينك كه زمزمه هاي تكراري دوستان مازندراني ما مطرح شده است، برآن شديم كه تاريخچه مفصل اين موضوع را در اختيار مردم عزيز و علاقه مندان قرار دهيم.

انشاء ا... اداره اوقاف و امور خيريه و نيز فرمانداري همت نمايند اسنادو تحقيق و پژوهش هاي بدست آمده را در قالب كتابي منتشر نمايند.

موقعيت جغرافيايي  گردنه ي « بژم موشا»

گردنه ي « بژم موشا» به بلندي 2750 متر مشرق به روستاي مشاء از روستاهاي توابع شهرستان دماوند بوده و در 7 كيلومتري شمال غربي شهر دماوندواقع شده است.

اين گردنه ما بين مشاء و پلور بر سر راه تهران به آمل واقع شده است و مرز استان تهران به مازندران بوده و اين دو استان را از يكديگر جدا مي سازد.البته اين گردنه در فرهنگ جغرافيايي جزو آبعلي شهرستان دماوند محسوب شده است.

وجه تسميه ي  گردنه ي «بژم موشا»

ظهيرالدين مرعشي در كتاب« تاريخ گيلان و ديلمستان» از گردنه فعلي امامزاده هاشم در جايي كه به ذكر حوادث سالهاي 860 و 861 هجري كه درباره مالك كاوس بن كيومرث از حاكمان رستمداد و رويان و نور و كجور بود، بنام گردنه ي « بژم موشا» ياد كرده است.

« بژم» در زبان تاي به معني « بشم» يعني بروم موشا است.

علت اين نامگذاري اين بوده كه راه اين گردنه به روستاي مشاء كه راهي مالرو بوده مي رسيده و چون نقطه ي ورود و مشرف به مشاء بوده توسط كساني كه ازاين مسير رفت و آمد مي كردند به نام « بژم موشا» ، « بروم موشا» نامگذاري  و معروف شد.

نام ديگر براي اين گردنه « كله ي موشا» است.در نسخه خطي كه كپي آن در اختيار نگارنده است، در جايي كه درباره ي شجره ي امامزاده هاي دماوند است آمده كه « هاشم» جراحت و زخم زيادي ديده بود.وقتي كه به « كله ي موشا» رسيد، شهيد شد و همانجا ايشان را دفن كردند.همانطور كه ظاهر  اسم پيداست واژه ي « كله» به معني « سر» و به معناي مجازي همان « نقطه ي  بلند» است.پس " كله ي موشا" به معني بلندترين نقطه ي موشا مي باشد. بدين ترتيب مي توان گفت كه اين نام را روستائيان مشاء يا كساني كه از اين مسير رفت و آمد مي كردند، به اين گردنه اطلاق كردند.

نام ديگربراي اين گردنه « گردنه ي امامزاده هاشم» است.زمان اطلاق اين نام دقيقا مشخص است كه در دوره صفويه ، پس از آنكه شاه عباس اول صفوي بناي بقعه را بر روي مقبره امامزاده هاشم (ع)  ساخت، رفته رفته به نام امامزاده معروف شد.

بقعه ي امامزاده هاشم (ع)

بقعه زيارتي امامزاده هاشم (ع) با مصالح سنگ و ملاط، گچ و آهك بصورت ساده و بدون تزئينات  ساخته و پرداخته شده است.

گنبد بيروني بقعه بصورت رك هشت ترك و گنبد داخلي آن بصورت مدور بوده  كه با سنگ ساخته شده است. بناي اصلي امامزاده در دوره صفويان در زمان شاه عباس  اول با دو رباط سنگي متصل به هم ساخته شده و در دوره هاي بعدي تعمير و بازسازي شده است و در دوره هاي اخير مجموعه بناهايي جهت استفاده زوار و مسافرين به بناي اصلي افزوده شد.

مقبره امامزاده درست در زير گنبد بنا واقع شده و داراي صندوق چوبي و كتيبه است كه تاريخ 1089 هجري رادارد.

اين بقعه تاريخي در سازمان ميراث فرهنگي استان تهران به شماره 617 جزو آثار تاريخي شهرستان دماوند به ثبت تاريخي رسيده است.

مقبره ي امامزاده هاشم (ع)

بقعه ي تاريخي و زيارتي گردنه ي امامزاده هاشم ، مقبره اي دارد كه بنام امامزاده هاشم (ع) معروف است.اين مقبره را متعلق به هاشم (ع) از احفاد امام حسن مجتبي (ع) مي دانند كه در راه رسيدن به مرو و به مقصد پيوستن به حضرت علي بن موسي الرضا (ع) در جايي كه اكنون مقبره ايشان است به شهادت رسيدندو در همانجا مدفون شدند.

اما در منابع آمده است كه امام حسن (ع) چهار فرزند داشتند بنامهاي قاسم، عبداله ، زيد و حسن. امام حسن (ع) نام خود را بر آخرين فرزند خود نهاده بودند.

آخرين فرزند امام كه حسن بن امام حسن (ع) نام داشتند، چهارده فرزند بنامهاي محمد، احمد، محمود، يعقوب، يونس، يوني، حارث، هاشم، طيب، هادي، جمشيد، مرتضي ، مصطفي و ابوتراب داشتند.اين فرزندان در زمان عبدالملك بن مروان از بغداد رو به سوي ايران نهادند.بعضي از ايشان به سوي ورامين مو بعضي به كوهپايه هاي دماوند رفتند. سه تن از ايشان بنامهاي حارث، هادي و هاشم (ع) از دماوند گذشتند و به روستاي موشا رسيدند. توسط دشمنان شهيد شدند و در همانجا دفن شدندو اكنون نيز بقعه ي زيارتي بنام "دو برار"در روستاي موشا بيانگر اين موضوع است. اما هاشم (ع) كه جراحت و زخم زيادي ديده بود، از دست دشمنان فرار كرده وقتي كه به كله ي موشا رسيد از شدت جراحت شهيد شد و در همانجا ايشان را دفن كردند. اكنون مقبره امام زاده هاشم (ع) كه فرزند حسن بن امام حسن (ع) مي باشند زيارتگاه بسياري از مشتاقان آن حضرت است.

پيشينيه ي تاريخي گردنه ي «بژم موشا»

گردنه ي « بژم موشا» يا « كله ي موشا» كه امروزه به نام گردنه ي امامزاده هاشم (ع) معروف شده ، از گذشته هاي بسيار دور به احتمال زياد از زماني كه روستاش موشا بوجود آمده بود با نام موشا شناخته مي شده و چون بلندترين نقطه ي اين منطقه  و مشرف به روستاي موشا بوده و از اين نقطه به سوي دشت كه  روستاي موشا آنجا قرار دارد سرازير مي شدند، بنام « بژم موشا» ( بشم موشا) و « كله ي موشا» معروف شد.

راه مالروي قديمي اين گردنه از روستاي موشا مي گذشت. ظهيرالدين مرعشي دركتاب « تاريخ گيلان و ديلمستان" ( ص 284) در جايي كه به ذكر حوادث سال 61 – 860 هجري مي پردازد به نام اين گردنه اشاره كرد و نوشته است :« ملك كاوس بن كيومرث از نور به عزم قلعه ي لواسان بگريخت ، سيد ظهيرالدين مولف كتاب به دنبال ملك كاوس رفت.خبر آوردند كه ملك كاوس در پاي قلعه گلخندان دردهكده اره اقامت دارد.سيد ظهيرالدين سيصد نفر را انتخاب نمود. روز چهارشنبه نوزدهم رجب در تاريخ مذكور بعد از نماز عصر  زيديه از ترتيه روستاق به تعجيل دوانيده آمد، چنانكه چون نماز شام بود به ولايت نمارستاق اتفاق افتاد.چون اسبان جو بخوردند، چنان قدغن رفت كه چون صبح صادق  طلوع كرد، به پاي قلعه ي لوتدر به باغي پنهان شده اسبان را علف داده، چندان توقف رفت كه نماز شام شد به سبب آنكه لشگر را روز مردم لارجان نبينند و به ملك كاوس خبر نرسانند. چون شب درآمد و هوا به غايت خنك بود و اواسط قوس شده بود و آنجا قله هاي رفيعه است، مثل « بژم موشا» كه خنكي آن موضع مشهور است .از آن باغ لوندر سوار شده به قريه پلور ب خانقاهي كه آنجاست زماني مكث رفت، چندانكه دست و پاي مردم كه خنك شده بود، در خانقاه به آتش گرم كردند و ازآنجا روان گشته از راه « بژم موشا» دوانيده آمد. چون صبح برآمد از آن موضع مخوف پر برف بعون ا... به سلامت گذشته شد و بر ملك كاوس دوانيده آمد.»

بدين ترتيب بايد اذعان داشت كه گردنه ي " بژم موشا" با " كله ي موشا" به نام امروزي اش « امامزاده هاشم (ع) » متعلق به روستاي مشاء دماوند بوده و بدون شك از دوره صفويه به بعد كه با نام امامزاده هاشم معروف شد، بازهم جزو روستاي موشا دماوند بوده است.

اعتماد السلطنه در جلد سوم كتاب مراة البلدان ( ص 1610) دره ي جيرنگ و گردنه ي امامزاده هاشم را جزو قلمرو حاكم دماوند ياد كرده است. هينرش بروگش كه در سال 1861 ميلادي، 139 سال پيش به دماوند سفر كرده بود، گردنه ي امامزاده هاشم را كه بلندترين نقطه ي منطقه بوده و از آنجا روستاي مشاء و شهر دماوند ديده مي شد.آن را ابتداي ورود به اين منطقه و جزو خاك دماوند دانسته نوشته است:« پس از طي راه سربالا و با شيب زياد و گذشتن از يك گردنه به امامزاده هاشم كه مرتفع ترين نقاط اين منطقه به شمار مي رود، رسيديم. از ارتفاعات به طرف دشت پايين آمديم. پس از چند ساعتي راه پيمايي و گذشتن از چند ارتفاع ديگر بالاخره شهر دماوند را كه درميان انبوه درختان سرسبز محصور شده بود، مقابل خود يافتيم.»

ه.ل رابينو كه در سالهاي 1288 و 1289 شمسي ، 90 سال پيش براي تحقيق به مازندران سفر كرده بود؛ پس از جمع آوري اطلاعات و استفاده از كتابهاي مرجع، كتابي به نام " مازندران و استرآباد" تاليف نموده است. در اين كتاب در بخش مربوط به آمل و روستاهاي آن از لاريجان و تمامي دهات آن را ذكر مي كند، اما نامي از مكان امامزاده هاشم نمي برد. علت اين امر بوده كه امامزاده هاشم جزو مشاء دماوند بوده پس از ذكر آن  خودداري كرده است.

كلود آنه فرانسوي كه در سال 1269 شمسي، 84 سال پيش به دماوند سفر كرده بود در كاب خود بنام " اوراق ايراني" در وصف گردنه ي امامزاده هاشم از آن به عنوان مكاني ياد مي كند كه منطقه ي دماوند در آنجا در زير پا قرار دارد. در واقع اين گردنه را محدوده ي منطقه دماوند و ابتداي ورود به اين خاك دانسته و نوشته است: « در قله كوه نمازخانه ي كوچكي  است يعني امامزاده ي ديده مي شود كه خود نشانه ي مرتفع ترين نقطه ي گردنه است و نزديك به سه هزار متر ارتفاع دارد. آهسته و به زحمت از سينه ي تپه بالا مي رويم... شهر دماوند را مي بينيم كه زيرپايمان در اعماق دره خود راجمع و جور كرده است. با مساجد فيروزه فامش با دار و درختش... شهر دماوند را كه خانه هايش ميان درختان پنهانند و گرداگردش دره ها و مزارعي كه به رنگ خاكستري لطيف است  ، به تماشا مي نشينيم.»

گذشته از سفرنامه ها دردايرة المعارف هاي فارسي به عنوان نمونه در دايرة المعارف غلامحسين مصاحب كه در سال 1345 شمسي چاپ شده در معرفي شهرستان دماوند گردنه ي امامزاده هاشم جزو دماوند معرفي شده است.

در سازمان اسناد ملي ايران، نقشه اي بدون تاريخ در آرشيو نقشه وجود دارد.در اين نقشه گردنه ي امامزاده هاشم در محدوده ي دماوند ثبت شده است.

سازمان ميراث فرهنگي در آرشيو مركز اسناد، بناي تاريخي امامزاده هاشم با شماره 617 جزو آثار تاريخي شهرستان دماوند از استان تهران به ثبت تاريخي رسيده است.

البته در كتاب « فهرست بناهاي تاريخي» نوشته ي نصرت اله مشكوتي كه در سال 1349 شمسي چاپ شده است.بقعه ي زيارتي امامزاده هاشم جزو آثار تاريخي شهرستان دماوند معرفي شده است.

در سازمان ايرانگردي و جهانگردي استان تهران، گردنه و بقعه ي امامزاده هاشم از نقاط زيارتي و ديدني شهرستان دماوند از استان تهران بوده و در كتاب مجموعه راهنماي سازمان ايرانگردي بعنوان مكان زيارتي و ديدني دماوند معرفي شده است.

در دفتر اسناد و مدارك سازمان حج واوقاف و امور خيريه، بقعه ي زيارتي امامزاده هاشم از زمان تاسيس اين سازمان تا به امروز، همه ي امور اين بقعه بر عهده ي سازمان اوقاف استان تهران كه شعبه ي آن در دماوند نيز هست بوده است.

و نيز در دايرة المعارف هاي جغرافيايي كه از سوي سازمان جغرافيايي ايران چاپ و منتشر شده، گردنه ي امامزاده هاشم جزو دماوند معرفي شده است.به عنوان نمونه در كتاب « دايرة المعارف جغرافيايي ايران» گيتاشناسي جلد سوم چاپ سال 1379 آمده است:« گردنه امامزاده هاشم ، گردنه اي است به بلندي 2750 متر در شهرستان دماوند، استان تهران، سه راه تهران به آمل و در 7 كيلومتري شمال غربي دماوند. اين گردنه استانهاي تهران و مازندران را از هم جدا مي كند.»

در كتابهاي جغرافيايي ايران نيز گردنه ي امامزاده هاشم جزو محدوده ي دماوندو شمال تهران معرفي شده است. به عنوان نمونه در كتاب جغرافيايي مفصل ايران، اين گردنه را جزو محدوده ي خاك دماوند در شمال تهران دانسته شده است.

در سازمان جهاد كشاورزي، بخش مهندسي جهاد كشاورزي استان تهران، مهندسين مشاور منابع طبيعي كه درباره ي مناطق اطراف تهران به تحقيق و مطالعه مشغول هستند در نقشه هاي خود امامزاده هاشم را جزو محدوده ي دماوند ثبت كرده اند.

در فرهنگ هاي جغرافيايي كه از سوي سازمان جغرافيايي چاپ شده، گردنه ي امامزاده هاشم جزو شهرستان دماوند معرفي شده است.به عنوان نمونه در " فرهنگ جغرافيايي" (آباديها) جلد اول استان مركزي كه در سال 1335 شمسي از سوي سازمان جغرافيايي كشور چاپ شده، اين گردنه درمحدوده ي شهرستان دماوند آمده است.

در فرهنگ جغرافيايي (آباديها) جلد 38 مربوط به تحقيقات سال 1364 شمسي كه از سوي سازمان جغرافيايي كشور منتشر گرديده، گردنه امامزاده هاشم جزو آبعلي شهرستان دماوند معرفي شده است كه گردنه ي امامزاده هاشم هميشه جزو محدوده ي ماوند بوده و مرز بين استان تهران و مازندران محسوب شده و اين نكته حتي از نظر كارشناسان سازمان جغرافيايي و سازمان برنامه و بودجه و وزارت راه وترابري دور نمانده و در كتابهاي تاليفي خود از آن به عنوان محدوده ي دماوند از استان تهران ياد كرده اند.به عنوان نمونه در كتاب " اطلس ملي ايران، حمل و نقل" گردنه ي امامزاده هاشم را جزو محور تهران شناخته و معرفي كرده اند.

اين نكته حتي در هنگام تاليف كتابي با عنوان " مسافات راههاي كشور " كه از سوي وزارت راه وترابري منتشر گرديده، مورد توجه بوده واين گردنه به عنوان محور تهران ثبت شده است.

سرانجام سخن اين است كه اگرچه در نقشه فقط سازمان امار طي سالهاي 48 و 55 و 64 و 72 گردنه ي امامزاده هاشم جزو دهستان بالا لاريجان آمل ثبت شده اما نمي تواند دليلي بر اين باشد كه اين گردنه جزو دهستان بالا لاريجان آمل است، چرا كه:

1-     همانطور كه گفته شد نام گردنه ي امامزاده هاشم فعلي در گذشته براساس منابع ذكر شده به نام « بژم موشا» و « كله ي موشا» معرفو بوده. براساس اين نام اين گردنه جزو روستاي مشاء از روستاهاي توابع دماوند بوده و حتي پس از اطلاق نام بقعه به اين گردنه هيچگونه تاثيري در موقعيت جغرافيايي آن نداشته و همواره جزو دماوند بوده است.

2-      گردنه ي امامزاده هاشم، مرز بين استان تهران و مازندران بوده ، به همين دليل در هنگام گرفتن آمار دچار اشتباه شده اند و اين اشتباه فقط و فقط در سازمان آمار اتفاق افتاده و اين اشتباه در نقشه سازمان آمار هم تكرار شده است.كارشناسان  سازمان آمار گاهي در تعيين مرز آمار محدوده هاي مناطق دچار اشتباه مي شوندو ثبت اين گردنه در طي سالهاي ذكر شده به نام لاريجان آمل جزو همين اشتباهات مي باشد چرا كه اگر اين گردنه جزو لاريجان آمل بود مي بايست در پيشينه تاريخي و نيز در منابع جغرافيايي و ... مي بايست جزو لاريجان آمل ذكر مي شد كه مي دانيم چنين نيست. حضور صندوقهاي انتخابيه راي از سوي فرمانداري دماوند طي همه سالها درگردنه امامزاده هاشم، بيانگر اين مدعاست.

3-      نمونه اي از اشتباه سازمان آمار ايران مربوط است به نقشه سال 1364 مركز آمار ايران كه مكان امامزاه هاشم در آن جزو دهستان بالا لاريجان آمل آمده است، درحالي كه در تحقيقات جغرافيايي همين سال 1364 كه از سوي سازمان جغرافيايي كشور انجام گرفته و در جلد 38 فرهنگ جغرافيايي ( آباديها) كه در سال 1370 منتشر شده، در معرفي شهرستان دماوند، بقعه امامزاده هاشم از جمله مهمترين آثار برجاي مانده از دوره صفويه معرفي شده است.

4-      نمونه اي ديگر از اين اشتباه سازمان آمار ايران را در نقشه  دهستاني سال 1366 شمسي مي توان ديد كه گردنه ي امامزاده هاشم علاوه بر ثبت در نقشه محدوده دماوند، اشتباها در نقشه لاريجان آمل هم آمده است.يعني در اين سال گردنه امامزاده هاشم در هر دو نقشه آمده است كه ناشي از اشتباه در تعيين محدوده ي مرزي اين دو منطقه است.

5-      گردنه و بقعه امامزاده هاشم به عنوان محدوده ي شهرستان دماوند در سازمان هاي اوقافي، ميراث فرهنگي،  سازمان جغرافيايي، وزارت راه و ترابري ، سازمان اسناد ملي، سازمان جهاد كشاورزي، سازمان ايرانگردي و جهانگردي و ... استان تهران ثبت شده است. در حالي كه نام گردنه و بقعه را در هيچ يك از سازمان هاي فوق مازندران يا آمل نيامده است.

6-      نام گردنه و بقعه امامزاده هاشم به عنوان محدوده ي لاريجان آمل فقط و فقط در نقشه هاي سازمان آمار ايران مي توان ديد در حالي كه به عنوان محدوده دماوند از استان تهران علاوه بر نقشه هاي سازمان هاي مختلف در منابع جغرافي و تاريخي و سفرنامه و دايرة المعارف ها و ... آمده است.

7-     نظر به اينكه مهمترين اصل در تقسيمات كشوري، وحدت جغرافيايي است و از آنجايي كه گردنه امامزاده هاشم مشرف به روستاي مشاء و بلندترين نقطه بين منطقه است و در واقع ما بين اين گردنه و مشاء نوعي وحدت جغرافيايي وجود دارد، بنابراين از اين نظر همانطور كه در گذشته تا به امروز جزو دماوند بوده، اين گردنه را بايد جزو محدوده دماوند به حساب آورد.

8-     با توجه به اينكه لاريجان، پلور، رينه و لار قبل از اسلام و پس از اسلام به اساس پيمان نامه سال 22 هجري كه ميان مس مغان پادشاه دماوند و نعيم بن مقرن سردار سپاه اسلامي بسته شد، اين مناطق جزو دماوند بوده اند.

بنابراين شايسته نيست كه گردنه امامزاده هاشم با توجه به پيشينه تاريخي اش هميشه، از گذشته دور تا به امروز جزو خاك دماوند بوده واز لحاظ جغرافيايي تاريخي و فرهنگي به روستاي مشاء دماوند به عنوان يك منطقه با فرهنگ ، آداب و رسوم بسيار غني پيوند مي خورد، آن را به منطقه ديگر يعني لاريجان آمل  وابسته بدانيم.

منابع و ماخذ:

1-     آنه، كلود ، 1365 ، اوراق ايراني، ترجمعه ايرج پروشاني

2-     اعتماد السلطنه، محمد حسن خان، 1368 . مراة البلدان ، به كوشش عبدالحسين نوايي مير هاشم محدث، ج 2 و 3 تهران، دانشگاه تهران.

3-     ابن اثير، الكامل، 1365. اخبار ايران، ترجمعه محمد ابراهيم باستاني  پاريزي، ج 2، تهران ، دنياي كتاب.

4-     ابن فقيه، 1349 ، مختصر البدان ( بخش مربوط به ايران) ، ترجمه ح مسعود، تهران، بنياد فرهنگ ايران.

5-     بديعي، ربيعي . جغرافياي مفصل ايران ، جو تهران.

6-     بروگش، هيزش. 1367. سفري به دربار سلطان جعفربن ، ترجمه كردبچه، تهران، اطلس.

7-     طبري، محمد بن جرير طبري، 1352. تاريخ طبري ( تاريخ الرسل و الملوك، ترجمه ابوالقاسم) ، پاينده، تهران، بنياد فرهنگ ايران.

8-     فرهنگ جغرافيايي ( آباديها)، ج 1، 1335.

9-     فرهنگ جغرافيايي ، آباديهاي كشور جمهوري اسلامي ايران، تهران، 1370، ج 38.

10-  سعيديان، عبدالحسين. 1372، دايرة المعارف سرزمين و مردم ايران.

11- حموي ، ياقوت. 1388 ه / 1968. معجم البلدان ، ج 1 و2.

12- حليمي ، محمد علي. 1370 ، اطلس ملي ايران، حمل و نقل. ج 6، تهران ، انتشارات جنابي.

13- جعفري، عباس. 1379، گيتا شناسي ايران، دايرة المعارف جغرافيايي ايران، ج 3 ، تهران، گيتا شناسي.

14- زنده دل، حسن و دستياران. 1376، مجموعه راهنماي جامع گردشگري استان تهران، تهران، نشر ايرانگردان.

15- رابينو، ه.ل. 1365، مازندران و استرآباد، ترجمه غلامعلي ، تهران، علمي و فرهنگي.

16- مسافات راههاي كشور وزارت راه و ترابري جمهوري اسلامي ايران، تهران، بغداد.

17- مصاحب، غلامحسين. 1345، دايرة المعارف فارسي، ج 1، تهران، فرانگلين.

18- مشكوتي، نصرت، ال. 1349، فهرست بناهاي تاريخي، تهران، باستاني

19- دايرة المعارف بناهاي تاريخي ايران در دوره اسلامي، بناهاي آرامگاهي. 1378، تهران، حوزه هنري.

20- مرعشي، ظهيرالدين. 1364، تاريخ گيلان و ديلمستان و تصميم دكتر منوچهر ستوده، ج 2، تهران، اطلاعات.

 

 

دماوند ... امامزاده هاشم«عليه السلام» ... آمل

ادعاي نفس گير

گزارشگر:مرتضي همتي

پيشينه

گردنه و بقعه امامزاده هاشم در اسناد، مدارك و نقشه هاي موجود در اغلب ادارات و سازمان هاي استان تهران از قبيل: اوقاف، سازمان جغرافيا، ميراث فرهنگي، وزارت راه وترابري ، سازمان اسناد ملي، جهاد كشاورزي، ايرانگردي و جهانگردي و ... در داخل محدوده شهرستان دماوند ثبت شده است. داستان هاي فراواني از نياكان مردم دماوند براي فرزندانشان از اين امامزاده نقل شده كه اين خود مي تواندنشاني از تعلق مكان اين امامزاده به شهري باشد كه مردمانش دل در گرو اين فرزند علوي دارند.داستانهايي كه در جايي حكايت از بركات اين سيد بزرگوار مي كندو در جايي ديگر حكايت از كمك هاي مردم اين سرزمين به زائران امامزاده هاشم(ع).

رفت و روب، غبارروبي و پذيرايي از زائران اين امامزاده از زمان هاي دور بر عهده متولياني بوده كه هنوز آخرين نسل آنها در روستاي مشاء و در سايه اين سيدعلوي زندگي مي كنند. حاج ابوالحسن خادميان هاشمي پيرمرد 84 ساله اي كه پدر در پدر افتخار خدمت به اين آستان مبارك را داشته است دراين زمينه مي گويد: تا زمان انقلاب من در گردنه امامزاده هاشم قهوه خانه اي داشتم كه در آن از زائرين امامزاده پذيرايي مي كردم .خانواده ما اين افتخار را داشته كه متولي اين اين امامزاده بوده است.اصلا نام خانوادگي ما به علت همين خدمتگزاري به امامزاده هاشم، «خادميان هاشمي» نامگذاري شده است. در زمان هايي كه هنوز از اداره اوقاف در دماوند خبري نبود مردم مشا هر كدام به نوبت يك روز به اين امامزاده مي آمدند و كارهاي امامزاده از قبيل غبارروبي ، جارو زدن و غيره را كه نياز بود انجام مي دادند. در آن روزها هر كس كه نوبتش مي شد چند قرص نان با خود مي آورد تا قوت خود كندو از راه قديمي مالرو خود را به امامزاده مي رساند. تهيه آب از چشمه زير امامزاده براي زائرين و نظافت زيارتگاه برعهده همين افراد بود كه درآن مكان سردسير به مشقت و با رضايت صورت مي گرفت و انجام كليه امور امامزاده بر دوش مردم مشاء بوده است. قبل از من پدرم "غلامحسين" و قبل از او جدم " كربلايي حيدر قلي خادميان هاشمي" عهده دار توليت اين آستان مبارك بوده اند.حتي امروز هم مردم آمل، بابل، رينه و لاريجان كه از آنجا عبور مي كردند مرا و پدرم را بخوبي و به اسم مي شناسند.ميرزا خليل درويش و حاج مصيب تقي بخشي نيز كه از خادمين اين امامزاده بوده اند حرفهاي او را تاييد مي كنند.اين پيرمرد ادامه مي دهد: هيچ بياد ندارم كه صبحي از تملك آمل بر اين محل چه در زمان من و چه قبل از آن بوده باشد.همانطور كه در حاشيه ها به تفصيل آمده است هم وجه تسميه نام قديم گردنه امامزاده هاشم (« بژم موشا» يا « كله ي موشا» ) نشان ازتعلق اين مكان به دماوند دارد و هم علاوه بر سفرنامه ها و دايرة المعارف ها در اسناد موجود در ادارات دولتي، گردنه امامزاده هاشم به عنوان جزئي  از شهرستان دماوند به ثبت رسيده است. در اين ميان تنها اداره اي كه اين محل را در محدوده دهستان بالا لاريجان آمل، ذكر نموده سازمان آمار در سالهاي 48، 55، 64 و 72 بوده است.

بنظر مي رسد اين اشتباه در اثر قرار گرفتن محل در مرز شهرهاي آمل و دماوند صورت گرفته است و اين امر فقط و فقط در نقشه هاي آمار  سابقه دارد. بد نيست بدانيم كه در سال 1364 در نقشه سازمان آمار مكان امامزاده هاشم جزء دهستان بالا لاريجان آمل آمده و در همان سال 64 در تحقيقاتي كه توسط سازمان جغرافيايي كشور انجام گرفته و حاصل آن در جلد 38 فرهنگ جغرافيايي ( آباديها) منتشر شده؛ در سال 1370 بقعه امامزاده هاشم از جمله مهمترين آثار برجاي مانده از دوران صفويه در شهرستان دماوند معرفي شده است.نمونه جالب ديگر از اشتباه كارشناسان سازمان آمار مربوط به نقشه سال 1366 مي باشد كه درآن گردنه امامزاده هاشم هم در نقشه دماوند ثبت شده و هم در نقشه لاريجان آمل آمده است.

براساس ماده 26 آيين نامه اجرايي قانون تقسيمات كشوري: « انتشار نقشه ها و جزوات رسمي، حاوي اسامي ، حدود، مرز، علايم اختصاري، اقتصادي و كدگذاري مربوط به روستاها، شهرها و ساير واحدهاي تقسيمات كشوري كه از طرف كليه سازمانها اعم از دولي . خصوصي تهيه مي شود موكول به تاييد وزارت كشور است.»

در حاليكه نقشه سازمان آمار چون به تاييد وزارت كشور نرسيده است، بنابراين فاقد وجاهت قانوني بوده  و قابل استناد نمي باشد.

قانون تقسيمات كشوري در تاريخ 15 تير 1362 در مجلس شورا به تصويب رسيده است كه طي آن ضمن تعريف واحدهاي تقسيمات كشور، نحوه تقسيمات آنها را شرح داده و اجراي تقسيمات را برعهده وزارت كشور گذاشته است.درماده 14 اين قانون آمكده است:« رعايت محدوده كليه واحدهاي تقسيماتي براي تمامي واحدها و سازمانهاي اداري ( اجرايي و قضايي) و نهادهاي انقلاب اسلامي كشور لازم است».

مصطفي عشاق رييس اداره اجتماعي فرمانداري دماوند مي گويد: قانون فوق تا سال 1366 اجرا نشد. دراين سال اولين تقسيمات صورت گرفت و در دهستان بندي انجام شده، استانه مباركه امامزاده هاشم در محدوده دهستان آبعلي زير مجموعه شهرستان دماوند قرار مي گيرد. مستندگفته هاي او تصويب نامه شماره 215708/ ت – 815 مورخ 9/10/66 هيات وزيران است.نقشه هاي يك، دويست و پنجاه هزارم كه مهمور به مهر و مورد تاييد هيات دولت قرار گرفته و نيز نقشه هاي يك پنجاه هزارم استان كه نقشه هاي تفصيلي استان محسوب مي شود و مورد تاييد وزارت كشور مي باشد نيز علاوه بر مكان بقعه امامزاده هاشم، فاصله حدود دو كيلومتري از شمال بقعه را هم در محدوده پلاك ثبتي اصلي 56  روستاي مشاء از توابع شهرستان دماوند ثبت كرده اند.

بنابراين نقشه هاي اداره آمار به استناد ماده 14 قانون تقسيمات كشوري، ماده 26 آيين نامه اجرائي اين قانون و تصويب نامه مذكور هيات دولت و نقشه هاي مذكور هيات دولت و نقشه هاي ياد شده از درجه اعتبار قانوني ساقط است.

علاوه بر همه اين موارد در طول سال هاي  گذشته به ويژه در 14 سال پيش پس از تصويب و ابلاغ قانون تقسيمات كشوري كليه امور منطقه امامزاده هاشم توسط سازمان ها و ادارات كل استان تهران و ادارات تابعه دماوند صورت گرفته و مي گيرد.به عنوان نمونه از اداره اوقاف و امور خيريه، شبكه بهداشت و درمان، هلال احمر، جهاد كشاورزي، راه و ترابري، منابع طبيعي، بسيج نظامي، بخشداري، شهرداري و مخابرات دماوند مي توان نام برد.

عشاق مي گويد: ظرف چند سال گذشته براي اجراي طرح توسعه بقه و گردنه امامزاده هاشم سه ميليارد يال هزينه شده و براي  ادامه طرح ده ميليارد ريال ديگر نياز است كه اوقاف استان تهران در حال تامين  واجراي طرح است.در كليه انتخابات سراسري همواره اين محل، شعبه اخذ راي حوزه انتخابيه دماوند بوده است.در حوادث دلخراش و سوانحي كه تاكنون در اين محل صورت گرفته است، نيروهاي امدادي و اجرايي دماوند انجام وظيفه نموده اند.در حالي كه فرمانداري آمل و ادارات تابعه تابحال هچگونه سابقه مديريتي و دخل و تصرف در محل مورد ادعا نداشته اند.

همچنين مي توان اضافه كرد، گردنه و بقعه اين امامزاده (همانطور كه در بالا اشاره شد) به عنوان محدوده شهرستان دماوند در سازمانها و ادارات مختلف دماوند به ثبت رسيده است اما نام گردنه و بقعه مذكور در هيچكدام از سازمانهاي استان مازندران يا شهرستان آمل نيامده است. مضافا اينكه ثبت موقعيت امامزاده هاشم در منابع متعدد تاريخي، جغرافيايي، سفرنامه ها و دايرة المعارف ها و ... گواه مضاعفي بر صحت مالكيت دماوند بر آن محل مي باشد.

پايه ريزي يك اختلاف

در سال 1372 وزارت كشور تصميم مي گيرد براي اولين بار دراجراي قانون تقسيمات كشوري به تعيين حد و مركز استان ها بپردازد.عشاق در اين زمينه مي گويد: طبق روال وزارت كشور از استانداري نقشه خواسته است.در نقشه اي كه استانداري داده گردنه امامزاده هاشم داخل محدوده دماوند است اما متاسفانه وزارت كشور بدون هماهنگي با استانداري تهران و فرمانداري دماوند و بدون كار كارشناسي حدود سه كيلومتر از محدوده شهرستان دماوند را به جغرافياي دهستان بالا لاريجان آمل مي افزايد.

محسن صفري فرماندار دماوند اعتقاد دارد اين نقشه از وجاهت قانوني برخوردار نيست. چون اولا مهر ندارد، ثانيا بدون هماهنگي با استانداري تهران و فرمانداري دماوند تهيه شد و هنوز به اين فرمانداري ابلاغ نشده است. بنابراين نقشه سال 1366 كه در آن گردنه مورد بحث به دماوند تعلق دارد هنوز به قوت خود باقيست.

چند سال بعد

عشاق درپاسخ به اين سوال كه دماوند چه زماني متوجه اين  مشكل شد گفته است: در زمان انتخابات شورا ( كه بايد هر روستايي در روستاي خودش راي مي داد) مي بايست دقيقا مشخص مي شد كه محل مورد بحث به چه كسي راي دهد؟ لذا در قالب طرحي كه قرار بود طي آن روستاي مشاء ازهستان آبعلي منفك و به بخشداري مركزي دماوند بپيوندند، مورد امامزاده هاشم هم گنجانده شد ولي آن زمان فكر نمي كرديم كه روزي آمل ادعاي مالكيت آنجا را بكند.فرماندار دماوند جنين مي افزايد كه  ما از واحد تقسيمات كشورزي استانداري پيگيري كرديم وقتي آنجا نقشه ها را ديديم متوجه شديم كه از " آهك دره"  ( قبل از امامزاده) به بعد از نقشه دماوند خارج شده است.فرماندار و نماينده آمل از حدود دو سال پيش به اين طرف موضوع را پيگيري كرده اند و قبل از آن خبري از آنها نبوده است.

صفري مي گويد: هر چند همه مي دانند كه در زمان قديم لاريجان، پلور و اطراف قله جزء دماوند بوده است با اين حال در سال 1366 طي هماهنگي با استان در فاصله چند كيلومتر بعد از امامزاده ( به طرف آمل) براساس حفظ الراس ها خطي كشيده مي شود كه طبق آن البرز مركزي حد فاصل شهرستان هاي دماوند و آمل است.بنابراين مرز ماه كوه است و كوه را كه نمي شود جايجا كرد، اين است كه عمد يا سهو اين خطا بايد روشن شود چون باعث تشويق اذهان عمومي و مبدا اختلاف شده است. كسي باور نمي كند كه امامزاده هاشم به شهري الحاق شود كه حدود صد كيلومتر با آن فاصله دارد در حاليكه در شش هفت كيلومتري دماوند است.اين اظهر من الشمس است كه امامزاده هاشم نمي تواند جزء آمل باشد هم به لحاظ جغرافيايي و هم به لحاظ عقلي، عرفي و قانوني. به هر صورت ما به واحد تقسيمات كشوري استانداري و وزارت كشور اعتراض كرديم.

در آبان ماه سال 1377 اداره ثبت اسنادو املاك دماوند اقدام به صدور سند مالكيت در مورد بقعه امامزاده هاشم و زمين هاي اطراف آن به نام اداره اوقاف و امور خيريه شهرستان دماوند مي نمايد. در سند اول به پلاك ثبتي 2975 از پلاك اصلي 56 كه در دفتر 340 در صفحه 175 به شماره 70110 ثبت شده است، ششدانگ بقعه مباركه امامزاده هاشم و اراضي متصل به آن به مساحت 64751 متر و 30 دسيمتر مربع، در سند دوم به پلاك 2976 فرعي از سنگ 56 اصلي كه در دفتر 341 صفحه 165 به شماره 69469 ثبت شده است، ششدانگ يك قطعه زمين مشتمل بر مهمانخانه، هتل و اراضي متصل به آن به مساحت 44560 مترمربع و در سند سوم به پلاك 2977  فرعي از سنگ 56 اصلي كه  در دفتر 341 صفحه 168 به شماره 69471 ثبت شده است، ششدانگ يك قطعه زمين شامل گورستان و محل منبع سوخت متصل به آن، به مساحت 73142 مترمربع، همگي واقع در قريه مشاء ( سنگ 56) حوزه ثبتي دماوند كه آگهي هاي نوبتي بنام مالك متن سند انتشار يافته است، مالكيت بقعه و زمين هاي اطراف امامزاده هاشم جمعا به مساحت 30/182453 مترمربع به اداره اوقاف دماوند واگذار گرديده است. اين سندها همگي براساس اظهارنامه ثبتي تسليمي و با توجه به قرار گرفتن  محل در محدوده سنگ 56 (قريه مشاء از دماوند) مطابق با ثبت دفتر املاك برحسب دستور ماده 21 قانون ثبت به اداره اوقاف دماوند داده شده و سند رسمي است.

استدلال نماينده آمل

سيد محمود كاظم ديناني استدلال خود مبني بر ملاكيت آمل راچنين بيان مي كند: مرز بين  استان هاو شهرستان ها را معمولا يال كوه و رودخانه مشخص مي كند با توجه به اينكه امامزاده هاشم در ضلع شمال يال كوه مازندران قراردارد و آنچه در قسمت شمالي  آن واقع شده ، مازندرانش ناميده اند پس امامزاده مذكور متعلق به استان ماست. همچنين اسناد تقسيمات كشوري و سازمان ثبت حكايت از وقوع عرصه آستانه مبارك  امامزاده هاشم در ملك مازندران دارد.ضمنا در سال 1341 هياتي از طرف  منابع طبيعي و وزارت كشور جهت تعيين حدود مراتع به محل اعزام مي شوند كه در صورت جلسه اين گروه مكان امامزاده هاشم راجزء استان مازندران ثبت كرده اند.

وي در خصوص اقدامات خود مي گويد: مكاتبات ما با سازمان ثبت اسناد و وزارت كشور دال بر حقانيت مازندران است لذا به وزراي ارشاد و كشور در خصوص واگذاري اداره امور اين امامزاده تذكر داده ام امور اين امامزاده تذكر داده ام ولي هنوز بجاي آنكه اين آستان مبارك زير نظر ادارات لاريجان باشد، اوقاف دماوند غيرقانوني عهده دار امور آنست.

همچنين در ملاقاتي كه با معاون قوه قضاييه، جناب عليزاده داشتم، متوجه اين كار ثبت دماوند شده و دستور ابطال سند آن را صادر كرده اند.

در خصوص مبناي تعيين حد و مرز همانطور كه از قول فرماندار دماوند در بالا گفتيم. مرز بين آمل و دماوند براساس خط الراس در سال 1366 تعيين شد و اين خط الراس (كوه) قابل جابجايي نيست.در مورد هيات اعزامي در سال 1341 نيز متذكر مي شود هنوز گردنه امامزاده هاشم در حوزه منابع طبيعي دماوند قرار دارد و حتي اطراف سد لار نيز توسط سرويس هاي استان تهران از قبيل: محيط زيست، جهاد كشاورزي و ... خدمات دهي مي شود.همچنين در اين مورد كه نماينده آمل گفته است رييس ثبت دستور ابطال سند دماوند راداده است اين نكته را خاطر نشان مي سازد كه اين سندها همانطور كه قبلا گفته شد براساس ماده 21 قانون ثبت و ضمن طي روال قانوني صادر شده است لذا هيچ مقامي حق ابطال اين سند ها را ندارد مگر با تشكيل دادگاه صالحه ، درباره موارد ادعايي ادامه ماجرا را پي مي گيريم.

مشكل جدي مي شود

نماينده شهرستان آمل در صحن مجلس از وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي مي پرسد: با توجه به قانون تقسيمات كشوري، امامزاده هاشم در قلمرو دهستان بالا لاريجان آمل است چرا اين محل را به ما واگذار نمي كنيد؟

محسن صفري در اين خصوص مي گويد: نظام زاده رييس اوقاف پس از سوال نماينده آمل از وزير، بازديدي از محل داشته است كه من وامام جمعه به اتفاق با ايشان صحبت كرديم.ضمن اينكه با قاطعيت اين محل را در محدوده دماوند دانست پاسخ مستدلي هم به وزير مي دهد. وزير در پاسخ سوال نماينده آمل اين را در مجلس مطرح مي كند اما او قانع  نمي شود به همين علت كار به كميسيون فرهنگي مي كشد تا از آن طريق موضوع پيگيري شود. به گفته فرماندار اين مصادف مي شود با انتخاب مصطفي خانزادي به عنوان نماينده دماوند و او هم در اين قضيه وارد مي شود. از طرف ديگر نماينده آمل با استعلامي كه از تقسيمات كشوري مي كند، پاسخ مي گيرد كه امامزاده هاشم متعلق به لاريجان آمل است سپس نامه تقسيمات كشوري را به اداره  ثبت اسناد آمل بوده و درخواست ابطال سند شهر دماوندو صدور سند به نام آمل را مي نمايد. به همين علت از ثبت استان تهران استعلام مي شود صفري فرماندار دماوند در اين باره مي گويد: ثبت استان تهران در خصوص ابطال سند مالكيت دماوند جواب منفي مي دهد بدين معني كه سند طي مراحل قانوني صادر شده است و هيچ مشكلي ندارد و براي ابطال آن بايد دادگاه تشكيل شود. ما نمي توانيم آن را باطل كنيم.

جلسه با رييس سازمان ثبت اسناد املاك كشور

در تاريخ 17 آذر 1380 امام  جمعه، فرماندار و نماينده دماوند در جلسه اي با عليزاده رييس سازمان ثبت اسناد و املاك كل كشور ملاقات مي كنند. (اين جلسه با پيگيري خانزادي تشكيل مي شود) در اين زمان نارضايتي مردم منطقه دماوند روي تلكس محرمانه خبرگزاري جمهوري اسلامي رفته و طوماري هم در اين رابطه در نماز جمعه تهيه شده بود.

صفري حاصل اين جلسه را چنين بازگو مي كند: با صحبت هايي كه به ويژه در مورد نارضايتي مردم و نگراني هاي به وجود آمده از اين مساله در منطقه شد معاون عليزاده با ثبت آمل صحبت مي كند و به دستور رييس مي خواهد تا طرف آملي هيچ اقدامي ننمايد. لذا عمليات ثبتي متوقف مي شود.

تشكيل كميسيون فرهنگي مجلس

در اوايل دي ماه 1380 كميسيون فرهنگي مجلس با حضور نظام زاده رييس اوقاف و عليزاده رييس ثبت اسناد كشور به طرح موضوع مي پردازد. قرار بود فرماندار دماوند نيز در اين كميسيون شركت نمايد كه گويي با توجه به سمت اجرايي وي با حضورش در يك تشكيلات متعلق به قواي مقننه موافقت نمي شود. مصطفي خانزادي درباره نتيجه اين جلسه مي گويد: در آن جلسه با دفاعي كه رييس اوقاف (نظام زاده) از حق مالكيت دماوند نمود و در واقع بيان حقيقت بود ضمن بحث هاي صورت گرفته، تصميم گرفته مي شود كه اين مساله با توجه به مجاري قانوني از طريق قوه مجريه حل و فصل شود و مجلس در اين امر دخالتي نداشته باشد. نتيجه كار اين  كميسيون براي هايت رييسه مجلس ارسال شده است.

اما با توجه به دامن زدن به  اختلافات در اثر طرح موضوع در  مجلس معلوم نيست كه آيا اين  پاسخ در صحن علني قرائت مي شود يا خير.

اقدامات دماوند

فرماندار دماوند در خصوص كارهاي انجام شده مي گويد: صحبت ما اين است كه تقسيمات كشوري نظرش را اصلاح كند چون  اين تصميم ، نه كارشناسي شده و نه طي مراحل قانوني انجام شده است نياز به بررسي مجدد دارد يعني بايستي به نظر سال 1366برسند. وقتي ما به وزير كشور، معاون حقوقي وي و استانداري اعتراض كرديم همه درگير مساله شدند. چندين جلسه كارشناسي برگزار شد وقتي ما نقشه هاي موجود در آرشيو خودمان را براي  آنها فرستاديم به اين نتيجه رسيدند كه كارشان اشتباه است و بايد اصلاح شود. در تاريخ 19 آذر 1380 وزير كشور در جشني كه دانشگاه ارشاد در خانه معلم ترتيب داده بود شركت مي كند. در آنجا مديران شهر غريضه اي در خصوص مساله امامزاده هاشم به او مي دهند. موسوي لاري در پاسخ به سوال ما در خصوص اين مشكل گفت:  با مسوولين دماوندي صحبت كرده ايم، دستور دادم اين مورد در وزارت كشور بررسي و بدان پرداخته شود.

محسن صفري معتقد است: حتي وزير كشور هم وقتي به دماوند  امده بود از اينكه گردنه امامزاده هاشم متعلق به آمل باشد اظهار تعجب كرد. كارشناسي هايي هم كه آمده  بودند متعجب بودند كه چطور اين كار انجام شده است. يعني اشتباهي است كه همه آقايان قبول دارند چون يك چيز بديهي است و قطعا بايد مشخص شود كه اين اشتباه عمدا يا سهوا صورت گرفته است.

نكته جالب اين است هر كس كه به محل مي آيد، به دليل بديهي بودن مساله ، موقعيت امامزاده هاشم  را به ضرس قاطع در قلمرو شهرستان دماوند مي داند ولي انكار در تهران از زاويه ديگري مكان امامزاده ديده مي شود گواه اين مدعا آن است اين است كه تا كنون وزارت كشور اشتباه خود را  اصلاح نكرده است.

با توجه به اينكه در مرز دماوند و گرمسار ( درمنطقه بولان و تنگه) نيز اختلاف وجود دارد از فرماندار در خصوص ثبت خطوط مرزي شهرستان پرسيديم  كه پاسخ داد: بعيد مي دانم مشكلي پيش بيايد چون براي ثبت مرزها هم از كارشناسان كشوري و هم از شهرهاي همجوار دعوت كرده ايم و بازديد هم كرده اند. عشاق در اين زمينه گفت: قرار است كارشناسان از استانهاي سمنان، مازندران و وزارت كشور براي بررسي موضوع بيايند تا مشكل از طريق وزارت مطبوع حل مي شود.

نكته بسيار روشني كه ميتواند به تنهايي مغايرت تصميم وزارت كشور مبني بر مالكيت آمل بر امامزاده هاشم را با قانون تقسيمات كشوري بخوبي بيان كند، ماده دهم اين قانون است كه مي گويد:« دولت موظف است با حفظ جهات سياسي، اجتماعي هر روستا را به نزديكترين مركز دهستان و هر دهستان را به نزديكترين مركز بخش و هر بخش را به نزديكترين شهرستان و هر شهرستان را به نزديكترين مركز استان منظم نمايد.» يادآور مي شود فاصله گردنه امامزاده هاشم تا دماوند هفت كيلومتر ولي تا آمل حدود 100 كيلومتر است.ضمن آنكه به نظر نمي رسد با توجه به حساسيت هاي موجود در مردم اين منطقه با الحاق محل به شهرستان آمل جهات سياسي، اجتماعي مورد نظر اين قانون لحاظ شده باشد.عجيب است كه وزارت كشور تا بحال از چنين امر واضحي غافل مانده است چرا كه بادرنظر گرفتن اين ماده قانوني حتي نياز به اين همه بازديد افراد مختلف و صرف وقت نبود فقط كافي بود فاصله امامزاده از دو شهر مقايسه شود.

بالاخره اينكه در تاريخ 5 دي 1380 خانم احمدي پور مدير كل تقسيمات كشوري وزارت كشور براي بازديد  از محل مورد مناقشه به دماوندمي آيد اما شخصا به محل نمي رود.

در خصوص رفع مشكل از فرماندار دماوند مي خواهد تا با پذيرش نقشه اشتباه، درخواست اصلاح آنرا بنمايد اما صفري اين را نمي پذيرد چون به اعتقاد وي اشتباه از سوي كارشناسان وزارت كشور صورت گرفته است و دليلي ندارد كه دماوند اين اشتباه را بپذيرد و بعد تقاضاي اصلاح بدهد. اين موضع بجاي فرماندار مي تواند اين تلنگر را به دست اندركاران در وزارت كشور بزند كه سريعتر نسبت به تصحيح اشتباه خود اقدام كنند زيرا هر چه باشد او حساسيتهايي حوزه كاري خود را درك كرده و چنين تصميمي اتخاذ نموده است.

مشخص نبود اگر فرماندار به خواسته مدير كل تقسيمات كشوري تن مي داد يعني اشتباه وزارت كشور را مي پذيرفت، اين عمل چه واكنش مردمي رادر پي داشت.آخرين شنيده ها حكايت مي كند كه قرار است مدير كل تقسيمات كشوري مجددا به دماوند بيايد و از محل بازديد نمايد.

 به هر صورت هنوز وزارت كشور اقدام بايسته در جهت اصلاح اشتباه خود صورت نداده است لذا نگراني مديران دماوند از عواقب اين عمل، امر بيهوده اي نيست.

فرماندار دماوند مي گويد: ما دوست داريم مشكل  از مجراي قانوني خود حل شود از مردم مي خواهيم خوددار باشند. ممكن است مردم حركت خودجوش انجام دهند ولي ما اين را توصيه نمي كنيم. شايد راه مناسب تر اين باشد كه هيات امناي محلات جلساتي با مسوولين شهرستان و استان بگذارند. تجربه نشان داده در گذشته مصوباتي مشكل ايجاد كرده واين دور از ذهن نيست.بهتر است بررسي كنند ببيند نظر مردم در اين رابطه چيست؟ فرضا اگر تصويب شود كه امامزاده هاشم به آمل داده شود، نه ما زيربار اين قضيه مي رويم و نه مردم آنرا قبول مي كنند. از مردم خواهش مي كنم فرصتي به مسوولين خود بدهند تا مساله را به نتيجه برسانند.

همچنين مصطفي خانزادي معتقد است نماينده آمل دست روي چيزي گذاشته كه جز ايجاد مشكل و تنش هيچ نتيجه اي را در پي نخواهد داشت زيرا با توجه به پيشينه مذهبي شهر دماوند انفكاك امامزاده هاشم از اين شهر جداي همه مسايل يك بحث اعتقادي است.

امام جمعه دماوند در خطبه هاي 7 دي 1380 گفته است: زنان و مردان ما هر روز از شهر خود اين بقعه مباركه را مشاهده مي كنند و خود را در سايه ايشان مي بينند و نمي توانند به خود بقبولانند كه پس از چند صد سال اين مرقد منور از اين شهر خارج شود اين امامزاده در حريم شهري دماوند است ولي با آمل 100 كيلومتر فاصله دارد. از نظر مالي تمام نذورات به صندوق تهران واريز مي شود و دماوند از آن سهم چنداني نمي برد، به مسوولين در وزارت كشور تذكر مي دهم با اصلاحيه اي اشتباه پيش آمده را برطرف كنند و به افرادي كه به اختلاف دامن مي زنند هشدار مي دهم كه مسوولين دماوند و مردم اين شهر در مورد اين قضيه كوتاه نخواهند آمد.

مردم چه مي گويند؟

حضور بقعه اين امامزاده در طي ساليان متمادي در بين مردم شهرستان دماون از گذشته هاي دور تا به امروز انس والفتي را بين آنها با اين سيد علوي برپا كرده كه اگر بگوييم هر فرد از ساكنين اين منطقه يك رشته پيوند اختصاصي با اين امامزاده دارد به گزاف سخن نرانده ايم در اين شهر بسيارند كساني كه در فاصله هاي كوتاه زماني خود را به اين آستان مبارك مي رسانند تا زيارتي بكنند وحظي ببرند.اينست كه وقتي با بعضي از اين مردم درباره سوژه گزارش صحبت مي كرديم ازشنيدن اينكه گفته مي شود گردنه امامزاده هاشم متعلق به آمل است، يا صورت و گوشهايشان از فرط عصبانيت برافروخته مي شد و يا اين گفته را به سخره مي گرفتند. حتي براي غيربومياني كه در اين شهرستان حضور دارند اين حرف باور كردني نيست.

" مسعود نصرتي" پژوهشگر در اين خصوص مي گويد: مهمترين اصل تقسيمات كشوري وحدت جغرافيايي است از آنجايي كه گردنه امامزاده هاشم مشرف روستاي مشاء بوده و بلندترين نقطه اين منطقه است، در واقع بين گردنه و روستا نوعي وحدت جغرافيايي وجود دارد. پس امامزاده هاشم نمي تواند جزو آمل باشد.

" زهره ملكي" دانشجو اظهار مي دارد: گفته مي شود مسوولين از زمان انتخابات شوراها يعني سال 77 تابحال اين مساله اقدام كرده اند چرا رفع يك اشتباه مسلم بايد اين همه سال طول بكشد آن هم دردولتي كه داعيه اجراي قانون دارد؟ اگر قرار بود مسوولين شهر ما سفينه به هوا بفرستند چقدر وقت نياز داشتند؟

" همت مرتضوي" كارمند بيان داشت: به نظر مي رسد اين تاوان بي كفايتي عده اي باشد. اگر مردم عدم شايستگي  بعضي راديدند و دم برنياوردند، اين سكوت، سندي شد بر صحت عملكرد آنها، اما همين معضل را وقتي غريبه اي فهميد طومارشان را در هم پيچيد و قصد دارد تا حاكمان را در توبره خود گذارد و ببرد. بشكنيد اين فترت و خمودگي حاكم بر امور اجرايي را در شهر دماوند پيش و بيش از آنكه نياز به چپ و راست داشته باشد نياز به عمران دارد شما كه آباد نمي كنيد حداقل خراب نكنيد و از دست ندهيد. شما كه دم از اصلاحات مي زنيد، شما كه دم از كار مي زنيدو شما كه دم از ديانت مي زنيد امامزاده هاشم از دست مي رود، چه مي كنيد؟ چه كرده ايد؟ كار از كجا به اينجا كشيده شد؟

" عباس رشيدي" بازنشسته در اين باره مي گويد: آفرين بر مسوولين شهر ما كه اصلا اجازه طرح چنين موردي را به نماينده آمل داده اند مساله خاك نيست.مگر با اين همه وسعت شهرستان كه بخش عظيمي از استان تهران را اشغال كرده چه كرده ايم كه حالا لنگ گردنه امامزاده هاشم باشيم كه در تابستانش آدم از سرما يخ مي كند.شان امامزاده هم كه بري از اين صحبت هاست ولي بايد بررسي كنيد ببينيد چطور مي شود يك نفر چنين جسارت پيدا مي كند كه به سرزمين ما دست درازي كند، شايد سدي در برابر خود مشاهده نكرده است. بالاخره همه، مردم دماوند نمي شوند كه به اين مديران از گل نازكتر نگويند.

" رضا ملك محمدي" كاسب گفته است: نياز به هيچ  سند و مدركي نيست تا ثابت شود دماوند مالك گردنه امامزاده هاشم است، كافيست شما جلوي امامزاده بايستيد روستاي مشاء و دماوند در مقابل شماست يا از يك بلندي در شهر دماوند به طرف جاده هراز بايستيد امامزاده هاشم روبروي شماست اينكه ديگر سند و مدرك نمي خواهد.

" مريم نوروزي" معلم اظهار مي كند: انگار كوه مانع شده تا نماينده امل و مسوولين در وزارت كشور مردم دماوند را ببينند، لابد فكر كرده اند چون خانه اي در گردنه امامزاده نيست پس كسي هم كاري به كارشان ندارد و مي شود آنجا را تصرف كرد.مگر مردم اجازه مي دهند هر كي هر كاري دلش خواست انجام دهد شايد توقع دارند مردم با سلام و صلوات آنها را بدرقه كند.

" غلامحسين درويش" راننده معتقد است: از سالها پيش تاكنون دماوند محل استراحت خيلي از آقاياني بوده كه امروز صاحب منصبي هستند همه آنها  بخوبي مي دانند كه اين امامزاده متعلق به كجاست عجيب است حالا كه صاحب قدرت شده اندو در اين نظام، دست روي دست گذاشته اند و نظاره مي كنند كه يك نفر چنين ادعاي گزافي كند.

" پروين رضايي" خانه دار مي گويد: ضمن تشكر از زحماتي كه توسط مسوولين شهر كشيده اند بايد به طرف آملي گفت: برو اين دام بر مرغ دگرنه.

به هر صورت هر كدام از مردم اين شهر خود را با اين امامزاده عجين شده مي داند و آنچه از صحبتهاي ايشان برمي آيد اين است كه جدا كردن اين امامزاده از شهرشان را برنمي تابند و معلوم نيست تا چه زماني اين وضع ادامه داشته باشد.بنظر نمي رسد چنين بحثي خالي از تنش هاي اجتماعي باشد.اين ادعا نفس گير است.

 


 امامزاده هاشم جاده هراز دماوند (گردنه امامزاده هاشم)

آثار تاريخي دماوند (ناصر پازوكي طرودي)

 

در ضلع شمال غرب جاده هراز ( تهران – آمل) و متصل به آن و در بالاترين ارتفاعي كه جاده از آن عبور مي نمايد و در بالاي ارتفاعات مشرف به دماوند و دشت مشاء و در 35 درجه و 46 دقيقه و 44.6 ثانيه عرض جغرافياي و در 52 درجه  و 02 دقيقه و 19.8 ثانيه طول جغرافيايي و درارتفاع 2720 متر از سطح دريا و با فاصله 2900 متر از بناي تاريخي كمبوج و فاصله 2160 متر از امامزاده زين العابدين روستاي مشاء و 2530 متر با امامزاده دوبرار (هادي و حارث) دشت مشاء، امامزاده آباد و پررونقي وجود دارد كه بنام امامزاده هاشم مشهور مي باشد.

بنا به گفته كهنسالان منطقه درگردنه امامزاده هاشم و محل امامزاده ياد شده قبلا كاروانسرايي وجود داشت كه در بخش شمال غرب آن اطاق كوچكي بوده كه تنها گنجايش چند نفر را داشته و آنرا امامزاده هاشم مي ناميدند. در سالهاي اخير (40 سال) بمرور ايام بناهاي ديگر را تخريب و فضاهاي امامزاده را توسعه داده اند بگونه اي كه  امروز امامزاده هاشم داراي بيش از هزار متر فضاي مناسب كه شامل چهار سفره انداز در جهت شمال – جنوب مي باشد، است و تمامي سقف ونيمي از بدنه آن آئينه كاري شده و كف و بدنه آن تا حدود يك ونيم متر سنگ مرمر مي باشد.

بقعه اصلي و ضريح امامزاده در سفره انداز سوم ودر سمت غربي بنا كه در ورودي نيز مقابل آن تعبيه شده است، قراردارد.

محوطه داخلي امامزاده داراي سه رديف ستون در جهت شمال و جنوب بوده و هر رديف داراي 8 ستون مي باشد كه سقف بنا را تحمل مي نمايد.

در حال حاضر كليه بناي امامزاده هاشم نوسازي شده و دائما نيز در حال گسترش و توسعه است.

در خصوص كاروانسراي ياد شده، در كتاب « كاروانسراهاي ايران و ساختماني هاي كوچك ميان راهها» ، نوشته ماكسيم سيرو، ترجمه عباس بهنام، از انتشارات انجمن فرانسوي شرق شناسي در قاهره، 1949، صفحات 75 و 76 چنين آمده است:

« چهار كاروانسراي ديگري كه نام آنها در زير برده مي شود در دامنه شمالي جبال و روي گردنه امامزاده هاشم ساخته شده اند و اين مرتفع ترين نقطه اي است كه كاروانيان از آن عبور مي كند.(2976 متر بالاي سطح دريا) و در ميان راه دماوند به آمل قراردارد.

در اين مكان بهمن هاي متعدد در فصل زمستان از بالاي كوه سرازير مي شوندو  راه را بند مي آورند. ضمنا طوفانهاي شديد هم راه را بر كاروانيان مسدود مي نمايد و بهمين سبب است كه تعداد زيادي پناهگاه در اين ناحيه ساخته شده ( پلور در فاصله 6 كيلومتر به امامزاده هاشم قراردارد). سه كاروانسراي ديگر كه در همين حدودند، طرحهاي مختلف ديگري از كاروانسراي نام برده دارند.

كاروانسراي امامزاده هاشم

اين كاروانسرا در كنار امامزاده واقع شده است. در اين كاروانسرا از نظر اصول ساختماني قرينه سازي بكار رفته است.

در ابتداي پناهگاه دالاني قرار دارد كه ازآن راهي بطرف اصطبل باز مي شود. در مقابل مدخل پناهگاه سايباني است كه بمنزله كفش كن نيز مي باشد. محل اقامت اصلي كاروانيان كاملا محفوظ و گرم است زيرا تنها از يك در كوچك مي توان وارد آن شد. اين در مقابل مدخل اصلي پناهگاه قرار نگرفته تا هواي سرد از مدخل پناهگاه وارد آن نشود. اطاق اقامت اصلي وسيع است زيرا مسافران و كاروانيان  در اين محل رفت و آمد زياد دارند. در ميان اين تالار يك پايه قطور ساخته شده و به اين طريق اين امكان پيدا شده است كه روي تالار را با چهار گنبد كوچك بپوشانند.

در ايام اخير در ضلع غربي پناهگاه، دو در كوچك تعبيه شده است. اين دو در به حياطي باز مي شوند كه يك طرف آن امامزاده است، طرف ديگر آن قهوه خانه و طرف چهارم ديوار صاف است.

عمل تهويه بوسيله سوراخهايي كه در بالاي گنبدها تعبيه شده انجام مي گيرد. در اطاقي كه مسافران اقامت مي كنند يك اجاق يا بخاري درداخل ديوار ساخته شده، مجموع ساختمان با ديوارهاي قطور بالا رفته است و براي استحكام بيشتر دركنار ديوارها جرزهايي هم قرار داده اند.مصالح بنا همان قلوه سنگهايي است كه روي هم قرار گرفته و با آهك بهم متصل شده اند.مي گويند اين پناهگاه به دستور شاه عباس اول برپا شده است.»

 


 امامزاده هاشم (ع)؛ يازده قرن ميعادگاه معنوي مردم منطقه دماوند

يك. امام حسن مجتبي (ع) را پسراني بود كه نسل آن حضرت از دو نفر از ايشان تداوم يافته است. «زيد» و «حسن مثني». زيد فرزند ارشد امام مجتبي (ع) بود. شخصيتي جليل القدر كه مورد اعتماد مردم مدينه و پناه و مامن مستمندان بود. پسران وي ابراهيم و حسن نيز از بزرگان علماء زمان خود بوده اند، نسب حضرت عبدالعظيم حسني (ع) از طريق پدرش عبدالله بن علي به حسن بن زيد بن حسن (ع) مي رسد. (الارشاد / مفيد – 1/361)
فرزند ديگر امام مجتبي (ع) ابومحمد حسن بن حسن معروف به حسن مثني (حسن دوم) است كه از مادري بزرگوار به نام خوله بنت منظور بن زبّان فزاري به دنيا آمد. وي در واقعه ي كربلا حضور داشت و نوزده ساله بود، در كربلا با دلاوري جنگيد و زخم برداشت و به اسارت درآمد. پس از واقعه ي عاشورا با فاطمه بنت الحسين ازدواج كرد و از وي صاحب فرزنداني شد كه از آن جمله اند:‌عبداله محض، ابراهيم غَمر و حسن مثلث (حسن سوم). وي تا سن 87 سالگي (بنا بر نقل مشهورتر) همواره در خدمت امام سجاد و امام باقر و از ارادتمندان آن بزرگواران بود (تاريخ طبري – 5/369 و عمده الطالب 89) در متون تاريخي آمده است كه حسن مثني به سبب مبارزه با ستم مروانيان و با توطئه وليد بن عبدالملك مسموم شده و به شهادت رسيد و پس از تشييع جنازه باشكوهي در قبرستان بقيع به خاك سپرده شد.
ابراهيم كه به ابراهيم الغمر معروف است، جد اعلاي امامزاده واجب التعظيم حضرت امامزاده هاشم (ع) است كه فرزندي داشت به نام اسماعيل (ديباج) و او فرزندي داشت به نام ابراهيم كه مردي مدير و مدبر بود و همواره در خدمت امام رضا(ع) حاضر بود. اين ابراهيم فرزندي به نام طباطبا داشت كه سادات بزرگ طباطبايي از فرزندان وي هستند. طباطبا فرزندي داشت به نام قاسم كه معروف به قاسم الرسّي بود و در يمن صاحب حكومت و ولايت شد و قرنها فرزندان او در آن ديار صاحب قدرت بودند. قاسم را فرزندي بود به نام حسين كه جد سوم امامزاده هاشم است و حكاياتي از شجاعت او نقل شده است. يحيي فرزند حسين پدربزرگ امامزاده هاشم و حسن فرزند يحيي پدر آن امامزاده واجب التكريم است. بدين ترتيب تبار نوراني امامزاده هاشم چنين است: هاشم بن حسن بن يحيي بن حسين بن قاسم بن طباطبا ابن ابراهيم ابن اسماعيل بن ابراهيم بن حسن بن حسن بن علي بن ابيطالب (ع).
دو. براي امامزاده هاشم در برخي نسخ خطي موجود دو برادر (دوبرار) نيز ذكر شده است. از جمله اين فراز كه مي گويد:
و وي را (حسن بن حسن) را به القاي حسن مثني خوانند و باقي فرزندان او متفرق شدند و بعضي به ولايت ورامين افتادند و بعضي به كوه پايه دماوند روي به دارالمرز نهادند اما يحيي و يونس را در ولايت ورامين شهيد كردند اما محمود و يعقوب و جعفر و فرزندان محمودبن حسن بن امام حسن را لقمان و نعمان و يزدان و عمار و كنعان و طالوت و جالوت، آن ده تن را در دماوند به موضع قتلگاه شهيد كردند و سه روز تن هاي مبارك ايشان را در خاك مذلت افتادند و كسي را زهره ي آن نبود كه دفن كنند چون شب درآمد يحيي بن شجاع الدين ابن ابولولو انصاري فرزندان امامزادگان دفن كردند. آنگاه يحيي با فرزندان گفت: جهد كنيد كه خارجيان از حال ما آگاه نشوند و بدين سبب آن طايفه را بابا جهد گويند. اما حارث و هادي را به ده موشا شهيد كردند، اما هاشم بسيار جراحت خورده بر سر جوي موشا رسيد و به جوار حق پيوست. (1)
در نسخه ديگري كه گويا استنساخ از اين نسخه است (2) با اندك تفاوتي در عبارت و در صفحات 98 و 99 به اين موضوع اشاره شد و به جاي جوي موشا «كله ي موشي» آمده است كه: «اما هاشم را بسيار جراحت رسيده بود. چون به كله ي موشي رسيد به جوار حق پيوست.»
البته اين كه امامزاده هاشم (ع) برادر حارث و هادي بوده، جاي تحقيق بيشتري دارد.
چند نكته مهم
الف- از متون تاريخي وجود و لابلاي سطور آن پيداست كه قيام و هجرت فرزندان حسن مثني در قرن سوم هجري (فاصله 220 تا 290) بوده است.
ب- فرزندان حسن مثني به چهار كشور مصر، يمن، عراق و ايران – عمدتاً- رفته اند. در ايران نيز ولاياتي چون آذربايجان، اصفهان، ري، طبرستان، فارس و يزد بيشتر حضور داشته اند. سادات قاضي طباطبايي در آذربايجان، سادات زواره اصفهان، انجوي فارس، طباطبايي يزد از اين گروهند.
ج- احتمال دارد محمود و يعقوب و جعفر و فرزندان محمود كه در نسخه خطي آمده است همين شهيداني باشند كه به امامزاده هفت تن – هشت تن معروف اند.
د- باباجهد انصاري (يحيي بن شجاع الدين) كه براي دفن امامزادگان شهيد قيام كرده است، جد اعلاي سادات باباجهدي اوره است. از برخي نسخه هاي ديگر برمي آيد از ابولولو انصاري جد يحيي (باباجهد) از محله چالكا بوده است (شايد هم تشابه اسمي باشد كه با تحقيق احتمالاً روشن مي شود). درباره سادات اوره و انتساب آنها به امامزاده قاسم در فرصت ديگر  به تفصيل بيشتر خواهيم نوشت.
و- «كله» همان گردنه است كه در قديم به اين نام خوانده مي شده است. چنانچه «بژم» و «بشم» نيز به معناي گردنه يا كوه بلند است.
ط- درباره علت مهاجرت سادات حسني و حسيني به ايران دلايل مختلفي را مي توان برشمرد:
يك. مبارزه بي امان و مداوم آنان با بني اميه و بني عباس. درباره نقش سادات حسني در ترويج فرهنگ عاشورا و مبارزه ها و قيام هاي آنان تحقيقات زيادي شده است. قيام هايي از سوي محمدبن عبدالله محض (معروف به نفس زكيه) عبداله بن حسن بن حسن، ابراهيم بن طباطبا، و مهمتر از همه حسين بن علي بن حسن شهيد فخ .
اين مبارزات و قيامها موجب شد دستگاه ستم به تبعيد و زندان آنان همت گمارد يا به تعقيب آنان بپردازد. طبيعي است كه تشيع مردم ايران و محبت آنان به اهل بيت باعث مي شد با روي باز از آنان استقبال كنند.
دو. تبليغ فرهنگ تشيع و اهل بيت بسياري از سادات بني الحسن مثل حضرت عبدالعظيم حسني (ع) از محدثين و فقها بزرگوار بوده اند كه به قصد تبليغ فرهنگ اهل بيت به كشورهاي مختلف دنيا مهاجرت كرده اند.
سه. مهاجرت امام رضا (ع) به ايران و به دنبال آنان مهاجرت سادات حسني و حسيني به ايران اسلامي كه در راس آنان حضرت معصومه‌(س) و حضرت شاهچراغ (ع) است كه حدود چند هزار نفر از سادات بني فاطمه همراه ايشان به ايران آمده و بسياري از آنان در غربت به شهادت رسيدند و گروه زيادي از آنان منشا بركات علمي و معنوي شدند و اينك مزار ايشان پناهگاه مردم ايران اسلامي است.
در بين ولايات – يا استان هاي ايران- فارس، قم، ري، خراسان، طبرستان (مازندران)، ديلم (گيلان)، قومس (سمنان) بيشترين مهاجرت را شاهد بوده ند كه يكي از دلايل آن هجرت امامزادگان به هواي زيارت امام رضا (ع) يا مرقد مطهر ايشان بوده است.
چهار. اگر متون موجود تاريخي اعم از خطي و سنگي و چاپي به خوبي كندوكاو شود به روشني آفتاب معلوم مي كند كه از صدها سال قبل و قرنها پيش به شهادت اين اسناد، امامزاده هاشم (ع) و بقعه و بارگاه ايشان، در منطقه دماوند بوده است. انتظار اين است كه مسئولان محترم در وزارت ارشاد و سازمان اوقاف و امور خيريه و وزارت كشور، اين اسناد انكارناپذير را جدي بگيرند تا ارتباط عميق معنوي و عاطفي مردم يك سامان با امامزاده اي كه مردم مشاء آن يازده قرن است خدمتگزاري آستانش را افتخار مي دانند و بقعه ي نوراني اش وعده گاه هميشگي مردم اين منطقه در ايام جشن و عزا بوده است، خدشه دار و جرحه دار نگردد. انشاءالله

حميد آقايي

پي نوشت:
(1) نسخه خطي انساب در بيان فرزندان امام حسن مجتبي (ع)، ص 25 و ص 26
(2) اصل اين نسخه در اختيار آقاي سيد مسلم دادصفت است. گويا اين نسخه استنساخي از نسخه هاي ديگر است. از نوع كاغذ و خط چنين برمي آيد كه مربوط به دوران قاجار مي باشد.

منابع:
- الارشاد، ج 2/28 و 362
- منتهي الامال، 1/579
- ناسخ التواريخ، 2/322
- عمده الطالب في انساب آل ابيطالب
- تاريخ طبري، 5/369
- انساب الاشراف بلاذري
- بحار الانوار، جلد 44/163
- اعيان الشيعه، 7/95
- تاريخ كبير، 3/392
- عبدالعظيم حسني حياته / 84
- امامزادگان ري، 1/70/73


پيشينه تاريخي گردنه امامزاده هاشم (ع) يا بژم موشا

موقعيت جغرافيايي گردنه ي امامزاده هاشم (ع)
گردنه ي امامزاده هاشم (ع) در بلندترين نقطه ي كوه موشا، در ضلع شمال غربي 7 كيلومتري شهر دماوند، بخش رودهن در دهستان آبعلي در جاده هراز در ارتفاع 2750 متري از سطح دريا مشرف به شهر دماوند و مشا، در 60 كيلومتري استان تهران واقع شده است. اين گردنه مابين مشا و پلور در موقعيت كيلومتر 60 جاده هراز بر سر راه تهران به آمل واقع شده و مرز استان تهران به مازندران محسوب شده و اين دو استان را از يكديگر جدا مي سازد.
تنها اثر تاريخي در اين گردنه بقعه ي تاريخي معروف به امامزاده هاشم (ع) و يك كاروانسرا از دوره صفويه است كه در فهرست آثار تاريخي به شماره 617 در تاريخ 23/12/1345 جزو آثار تاريخي شهرستان دماوند، استان تهران به ثبت ملي رسيده است.
وجه تسميه ي گردنه ي امامزاده هاشم (ع)
گردنه ي امامزاده هاشم (ع) در گذشته به نامهاي «بژم موشا»، «پژم موشا»، «كله ي موشا»، «كتل امامزاده هاشم (ع)» معروف و مشهور بوده است. واژه ي «بژ» يا «پژ» در فرهنگ هاي لغت واژه اي قديمي و به معني «گردنه»، «كتل» و يا «سركوه» است و «موشا» يا «مشا» از روستاهاي دماوند محسوب مي شود. اكنون نيز به همين اسم در نزديكي گردنه واقع شده است.
كوه و ارتفاعات اطراف موشا به نام «كوه موشا» معروف بوده است. مكاني كه اكنون به نام گردنه ي امامزاده هاشم (ع) معروف شده در گذشته اي به چندان دور نام كوه موشا را به گردنه داده است. به همين علت بالاترين نقطه ي اين كوه يا گردنه ي اين كوه بنام كوه معروف شده بود. نوشته ي ظهيرالدين مرعشي شاهدي بر حجت اين موضوع است. ظهيرالدين مرعشي در كتاب تاريخ طبرستان و رويان و مازندران نوشته است:« ميرزا عبدالعظيم پسر سيد زين العابدين مكتوبي از منشات طبع وقاد خود نزد امير سليمانشاه بن داود كه از امراي بزرگ صاحبقران اعظم بود و ولايت ري و قومش و دماوند در تحت ايالت او بوده است بنوشت و آن مكتوب آن است كه نوشته مي شود:»... خاصه كسي را كه هيچ موسم، سيماهنگام، سرماروي، از راه پلور و «كوه موشا» جز به دشواري ميسر نيست.» و اعتماد السلطنه كه از نويسندگان بسيار چيره دست دوره قاجار است نوشته است:»كوه مشا گردنه اي است كه مشهور به گردنه ي امامزاده هاشم است.» و نيز در كتاب تاريخ گيلان و ديلمستان در اين باره آمده است: «آنجا قله هاي رفيعه است مثل «بژم موشا» كه خنكي آن موضع مشهور است.»
نام ديگر اين گردنه «كله ي موشا» تنها در يك نسخه خطي كه مربوط به امامزاده هاست و توسط محقق ارجمند جناب آقاي آقايي در اختيار نگارنده قرار گرفته آمده است:« هاشم (ع) جراحت و زخم زيادي ديده بود. وقتي كه به كله ي موشا رسيد شهيد شد.»
واژه «كله» به معني «سر» و به معناي مجازي همان «نقطه ي بلند» يا «گردنه»‌است. پس «كله ي موشا» همان «گردنه موشا» را مي دهد. به نظر مي رسد «كله ي مشا» محاوره اي و عاميانه تر نسبت به نامهاي ديگر است. در هرصورت در اين موضوع كه مكان امامزاده هاشم (ع) كه در گذشته بنامهاي بژم موشا، پژم موشا، كله ي موشا، گردنه ي موشا معروف بوده و نام خود را از روستاي موشا دماوند گرفته. شك و ترديدي نيست و اينكه قله هاي آنجا نام خود را از روستاي نزديك خود گرفته و بنام كوه موشا معروف بوده و سپس گردنه ي عبور و مرور بنام كوه يعني بژم موشا يا پژم موشا يا كله ي موشا مشهور شده و پس از اينكه بقعه ي امامزاده هاشم (ع) در آن مكان ساخته شد رفته رفته بنام امامزاده شهرت پيدا كرد.
مقبره ي امامزاده هاشم (ع)
بقعه ي امامزاده هاشم (ع) مقبره اي دارد كه به نام امامزاده هاشم (ع) معروف است. اين مقبره را متعلق به هاشم (ع) از نوادگان امام حسن مجتبي (ع) مي دانند. هاشم بن حسن بن يحيي بن حسين بن طباطبا بن ابراهيم بن اسماعيل بن  ابراهيم بن حسن مثني بن حسن مجتبي بن علي ابن ابيطالب (ع). در منابع آمده است كه حسن بن يحيي چهارده فرزند به نام هاي محمد، احمد، محمود، يعقوب، يونس، يوني، حارث، هادي، هاشم، طيب، جمشيد، مرتضي، مصطفي و ابوتراب داشتند.
اين فرزندان در زمان عبدالملك بن مروان از بغداد رو به سوي ايران نهادند و در راه رسيدن به مرو و به قصد پيوستن به حضرت علي بن موسي الرضا (ع) بعضي از ايشان به سوي ورامين و بعضي به كوهپايه دماوند رفتند. سه تن از ايشان به نامهاي حارث و هادي و هاشم (ع) از دماوند گذشتند و به روستاي موشا رسيدند. دو تن از آنان به نام هاي حارث و هادي (ع) توسط دشمنان در روستاي موشا شهيد شدند و در موشا دفن شدند و اكنون بقعه ي زيارتي بنام «دوبرار» در روستاي موشا بيانگر همين موضوع است. اما هاشم (ع) كه جراحت و زخم زيادي ديده بودند از دست دشمنان فرار كرده، وقتي كه به گردنه ي موشا رسيد از شدت جراحت شهيد شدند و در همان گردنه ايشان را دفن كردند. اكنون مقبره ي ايشان كه با هشت نسل نسب شان به امام حسن مجتبي (ع) مي رسد، زيارتگاه بسياري از مشتاقان آن حضرت است.
روايت است كه امامزاده هاشم (ع) وقتي كه جراحت ديده بودند به گردنه ي موشا مي رسند، جايي در كنار چشمه كه زانو زده بودند تا از آب آن بنوشند به «گردزانو» معروف شده بود و هر ساله در گذشته هاي نه چندان دور مردم دماوند و موشا با مراسم سينه زني و عزاداري تا آن مكان رفته و مراسمي برگزار مي كردند.


پيشينيه ي تاريخي گردنه ي امامزاده هاشم (ع)
قديمي ترين نوشته درباره ي گردنه ي امامزاده هاشم (ع) در كتاب تاريخ گيلان و ديلمستان در جايي كه به ذكر حوادث سالهاي 61-860 هجري مي پردازد به نام اين گردنه اشاره كرده و نوشته است:«روز چهارشنبه نوزدهم رجب در تاريخ مذكور بعد از نماز عصر زيديه از ترتيه رستاق به تعجيل دوانيده آمد، چنانكه چون نماز شام بود به ولايت نمارستاق اتفاق افتاد. چون اسبان جو بخوردند، چنان قدغن رفت كه چون صبح صادق طلوع كرد، به پاي قلعه لوند به باغي پنهان شده، اسبان را علف داده، چندان توقف رفت كه نماز شام شد. به سبب آن كه لشكر را روز مردم لارجان ببينند و به ملك كاوس خبر نرسانند.
چون شب درآمد و هوا به غايت خنك بود و اواسط قوس شده بود و آنجا قله هاي رفيعه است مثل «بژم موشا» كه خنكي آن موضع مشهور است. از آن باغ لوندر سوار شده، به قريه پلور به خانقاهي كه آنجاست زماني مكث رفت، چندان كه دست و پاي مردم كه خنك شده بود و نزديك بود كه از كار بيفتد در خانقاه به آتش گرم كردند و از آنجا روان گشته از راه «بژم موشا» دوانيده آمد چون صبح برآمد از آن موضع مخوف پربرف بعون الله به سلامت گذشته شد و بر ملك كاوس دوانيده آمد.» و نيز در كتاب تاريخ طبرستان و رويان و مازندران آمده است:«... از راه پلور و «كوه موشا» جز به دشواري ميسر نيست...».
و در دوره قاجار نيز در منابع تاريخي و سفرنامه ها به جهت اينكه بلندترين نقطه و مرتفع ترين گردنه ي ورود به منطقه ي دماوند بوده از آن ياد كرده اند.
اعتمادالسلطنه در كتاب «في التدوين جبال الشروين» در جايي كه از محدوده خاك رويان صحبت مي كند مي نويسد: بنابراين خاك رويان از مغرب به رودخانه ي چالوس و كرج رود و از مشرق به رودخانه هراز و «بژم موشا» و حدود دماوند و از جنوب به كوه هاي توچال كه در شمال ري قديم است و از شمال به حاشيه دريا محدود مي شود. و در كتاب رسائل اعتماد السلطنه آورده است:« كوه مشا گردنه اي است كه مشهور به گردنه ي امامزاده هاشم است و مشرف است به چمن مشا كه الحال به چمن مشا معروف است و جزء خاك دماوند است.»
به نظر نيازي به توضيح نباشد كه در هر سه منبع تاريخي فوق ذكر نام كوه موشا براي ارتفاعات امامزاده هاشم مسجل است و براساس نام كوه موشا گردنه ي ارتفاعات موشا به همين نام يعني «بژم موشا» معروف شده بود. بنابراين اين نكته را بايد اذعان كرد كه بدون شك جزء محدوده خاك دماوند محسوب مي شود نمونه ي ديگر در اين باره ناصرالدين شاه در سفرنامه ي خود به مازندران مي نويسد:« حكيم الممالك كه از طهران آمده بود، بالاي گردنه به حضور رسيد و نزديكي امامزاده هاشم (ع) «حاجي ميرزايحيي» حاكم دماوند ديده شد.»
آنچه كه مسلم است اين موضوع است كه نام گردنه ي امامزاده هاشم (ع) از دوره قاجار به بعد كم كم شهرت بيشتري پيدا كرد و اين موضوع در سفرنامه ها به چشم مي خورد. در كتاب رسائل اعتماد السلطنه در جايي ديگر آمده است: «پلور محدود است از سمت جنوب به دره اي كه راه گردنه امامزاده هاشم (ع) است.»
شاهد ديگري درباره گردنه ي امامزاده هاشم (ع) نوشته ديگري از اعتماد السلطنه است كه مي نويسد:« در اصل قله گردنه مقبره امامزاده هاشم (ع) است و يك كاروانسراي كوچكي در قديم از سنگ ساخته بودند كه همان طور حالا برقرار است از آنجا چشمه لار كه از دهات دماوند و متعلق به اولاد احمدخان نوائي است.»
در جلد سوم كتاب مرات البلدان دره ي جيرنگ و گردنه ي امامزاده هاشم (ع) جزو قلمرو حكومت دماوند ياد شده است. هينريش بروگش كه در سال 1861 ميلادي در 139 سال به دماوند سفر كرده بود از گردنه امامزاده هاشم (ع) عبور كرده و نوشته است:«پس از طي راه سر بالا و با شيب زياد و گذشتن از يك گردنه به امامزاده هاشم (ع) كه مرتفع ترين نقاط اين منطقه به شمار مي رود رسيديم. از ارتفاعات به طرف دشت پايين آمديم. پس از چند ساعتي راه پيمايي و گذشتن از چند ارتفاع ديگر بالاخره شهر دماوند را كه در ميان انبوه درختان سرسبز محصور شده بود مقابل خود يافتيم.»
كلودآنه فرانسوي كه در سال 1269 شمسي، 84 سال پيش به دماوند سفر كرده بود در كتاب خود در وصف اين گردنه مي نويسد:«در قله ي كوه نمازخانه كوچكي است يعني امامزاده اي ديده مي شود كه خود نشانه ي مرتفع ترين نقطه ي گردنه است و نزديك به سه هزار متر ارتفاع دارد. آهسته و به زحمت از سينه ي تپه بالا مي رويم... شهر دماوند را مي بينيم كه زيرپايمان در اعماق دره خود را جمع و جور كرده است. با مساجد فيروزكوه فامش با دار و درختش شهر دماوند را كه خانه هايش ميان درختان پنهانند و گرداگردش دره ها و مزارعي كه به رنگ خاكستري لطيف است به تماشا مي نشينيم.»
اعتماد السلطنه در روزنامه خاطرات اش در جايي ديگر درباره گردنه امامزاده هاشم نوشته است:«امروز كتل امامزاده هاشم (ع) را كه از راههاي سخت دنيا است بايد طي كرد چون در اطاق منزل داشتم. صبح بسيار زود بنه را فرستادم. تعارف مختصري به صاخب خانه داديم، اردو آمدم. شاه سوار شدند. همه جا راندند با كمال تعجيل تا پاي گردنه رسيدند. از اين جا به بعد راه بسيار بد و مشكل است. برف كه ديروز و ديشب باريده بود، يخ بسته بود. پاي ها قدرت حركت نداشتند. بعضي جاده كه يك پارچه يخ شده بود مجبور به اين شدند كه نمد اسب ها را فرش بكنند و اسب ها و قاطرها را از روي نمد عبور دهند. به قدري راه بد بود كه شاه نيم فرسخ پياده تشريف آوردند. تقريبا دو فرسخ كه از رينه دور شدم در حوالي پلور كه در تابستان مكرر در ركاب همايون ما هم عقب آنها را گرفته از «گردنه هاشم (ع)» بالا رفتيم.
اگرچه اين «گردنه» چندان بلند نيست و اين راه كه ساخته شده در حقيقت اين «گردنه» را از اغلب شوارع عامه ايران سهل المسلك تر كرده اما در فصل زمستان گاهي چنان بوران مي شود كه مكرر چندين نفر آدم و چند مال تلف شده. در اصل قله «گردنه» مقبره مقبره امامزاده هاشم (ع) است و يك كاروانسراي كوچكي در قديم از سنگ ساخته بودند كه همان طور حالا برقرار است پايين گردنه چمن و جلگه موشا است. از آنجا چشمه لار كه از دهات دماوند و متعلق به اولاد احمدخان نوائي است.»
ژاك دومورگان در طي تحقيقات خود درباره دماوند نوشته است:« نقش مهمي را كه دماوند در تاريخ ايران ايفا كرده است مي دانيم .... در پاي دماوند بخش باريك ولي ثروتمندي هست كه در قسمت علياي آن، دهكده رينه و در قسمت سفلاي آن دهكده وهنه جاي دارد. ناحيه وهنه – رينه بر دره لار، ميان گردنه امامزاده هاشم (ع) و گردنه هاي بند بريده واقع است. اين ناحيه به خودي خود واحد جغرافيايي حاصلخيزي است كوههاي سترگي مانند دماوند آن را فراگرفته اند و قله دماوند از جانب باختر مشرف بر آن است....».
در گزارش سفرنامه هاي تاريخي فوق دقت شود متوجه مي شويم كه گردنه ي امامزاده هاشم (ع) به جهت اينكه در حوزه جغرافيايي دماوند قرار دارد، در هر كجا كه از گردنه امامزاده هاشم (ع) ياد مي شود پس از آن نام دماوند هم ديده مي شود. ماساجي اينووه يكي از سفرنامه نويسان در هنگام عبور از گردنه امامزاده هاشم (ع) نوشته است:«از رينه كه 28 ورست راه آمدم. و بر روي هم 121 ورست راه كوهستان را سواره در دو روز و نيم پيمودم، به خط الراس اين رشته كوههها رسيدم. در همه اين مسير، راه سد بالا بود و از اينجا مي توانيد بلندي اين رشته كوهها را تصور كنيد. بالاي اين قله امامزاده يا زيارتگاهي بود و در پاي اين زيارتگاه چايخانه اي. اينجا پياده شدم و كمي آسودم.»
ه.ل رابينو كه در سال هاي 1288 و 1289 شمسي، 90 سال پيش براي تحقيق به مازندران سفر كرده بود، پس از جمع آوري اطلاعات و استفاده از كتاب هاي مرجع، كتابي به نام «مازندران و استرآباد» تاليف نموده است. در اين كتاب در بخش مربوط به آمل و روستاهاي آن از لاريجان و تمامي دهات آن را ذكر مي كند، اما نامي از مكان امامزاده هاشم (ع) نمي برد. گذشته از سفرنامه ها و منابع تاريخي در دايره المعارف هاي فارسي به عنوان نمونه در دايره المعارف معروف غلامحسين مصاحب كه در سال 1345 شمسي چاپ شده در معرفي شهرستان دماوند گردنه ي امامزاده هاشم (ع) جزو دماوند معرفي شده است.
در سازمان اسناد ملي ايران، نقشه اي بدون تاريخ  در آرشيو نقشه وجود دارد. در اين نقشه گردنه ي امامزاده هاشم (ع) در محدوده دماوند ثبت شده است.
سازمان ميراث فرهنگي در آرشيو مركز اسناد، بناي تاريخي امامزاده هاشم (ع) و كاروانسراي آن را با شماره 617 در تاريخ 23/12/1345 جزو آثار تاريخي شهرستان دماوند از استان تهران به ثبت ملي رسانده است.
در دفتر اسناد و مدارك سازمان حج و اوقاف و امور خيريه، بقعه ي زيارتگاهي امامزاده هاشم (ع) طبق اسناد اوقاف سند مالكيت ششدانگ بقعه مباركه اممزاده هاشم (ع) و  اراضي متصل به آن به مساحت شصت و چهار هزار و هفتصد و پنجاه و يك متر و سي سانتي متر پلاك 2975 فرعي از سنگ 56 اصلي واقع در قريه مشاء حوزه ثبتي دماوند ذيل ثبت صفحه شماره 4596 تحويل يكي از اعضا هيئت مديره شده است و سند مالكيت ششدانگ يك قطعه زمين مشتمل بر مهمانخانه و هتل و اراضي متصل به آن به مساحت چهل و چهار هزار و پانصد و شصت متر مربع صفحه 165 دفتر 341 به نام اداره اوقاف و امور خيريه دماوند ثبت و صادر شده و سند مالكيت ششدانگ يك قطعه زمين شامل گورستان و محل منبع سوخت و اتاق متصل به آن به مساحت هفتاد و سه هزار و صد و چهل و دو مترمربع پلاك 2977 فرعي از سنگ 56 اصلي واقع در قريه مشا حوزه ثبتي دماوند ذيل ثبت صفحه 168 دفتر 341 به نام اداره اوقاف و امور خيريه شهرستان دماوند در تاريخ 10/8/1377 ثبت و صادر شده و به شرح توضيحات فوق تحويل اداره اوقاف شهرستان دماوند شده است.

 

نكته ي قابل توجه اين است قريه مشا جزء حوزه ثبتي شهرستان دماوند از آغاز تشكيل سازمان ثبت و اسناد و املاك كشور بوده و اينكه در زمان شروع ثبت عمومي اداره ثبت و اسناد املاك شهرستان دماوند كه از سال 1310 هجري شمسي به تعداد هشت منطقه قطعه بندي گرديده است كه سنگ 53 اصلي قريه مشا جزء قطعه اول شهرستان دماوند قرار گرفته است. بديهي است كه امامزاده هاشم (ع) و اطراف آن در حوزه مالكيتي شهرستان دماوند قرار مي گيرد و در اين موضوع هيج جاي شك و شبهه اي باقي نمي گذارد. بنابراين طبيعي است كه تمامي كارهاي اجرايي در حوزه امامزاده هاشم (ع) به اداره اوقاف و امور خيريه دماوند بازگردد. در همين راستا تمامي تعميرات و تغييرات و الحاقات و ساخت و سازها و همه امور امامزاده هاشم (ع) برعهده اداره اوقاف و امور خيريه دماوند بوده و اكنون نيز ادامه دارد.
در تمامي كتاب هاي جغرافيايي ايران گردنه امامزاده هاشم (ع) جزو محدوده هاي دماوند و شمال تهران معرفي شده است به عنوان نمونه در كتاب جغرافياي مفصل ايران و در دايره المعارف جغرافيايي كه سوي سازمان جغرافيايي ايران چاپ و منتشر شده است، گردنه ي امامزاده هاشم (ع) را جزو حوزه جغرافيايي دماوند ثبت كرده اند. در فرهنگ هاي جغرافيايي كه از سوي سازمان جغرافيايي چاپ و منتشر شده به عنوان نمونه در فرهنگ جغرافيايي (آباديها) جلد اول استان مركزي كه در سال 1335 شمسي از سوي سازمان جغرافيايي كشور چاپ شده اين گردنه در محدوده جغرافيايي دماوند ذكر شده است. در فرهنگ جغرافيايي آباديها جلد 38 كه از سوي سازمان جغرافيايي كشور منتشر شده است گردنه ي امامزاده هاشم (ع) جزو دهستان آبعلي شهرستان دماوند معرفي شده است.
لازم به ذكر است كه گردنه ي امامزاده هاشم (ع) با توجه به سابقه ي تاريخي آن هميشه جزو حوزه جغرافيايي دماوند بوده و مرز بين استان تهران و مازندران محسوب شده و اين نكته حتي از نظر كارشناسان سازمان جغرافيايي و سازمان برنامه و بودجه، وزارت راه و ترابري دور نمانده و در كتابهاي تاليفي خود از آن به عنوان محدوده جغرافيايي دماوند از استان تهران ياد كرده اند به عنوان نمونه در كتاب «اطلس ملي ايران، حمل و نقل» گردنه ي امامزاده هاشم (ع) را جوز محور تهران شناخته و معرفي نموده است. اين نكته حتي در هنگام تاليف كتابي با عنوان «مسافت راههاي كشور» كه از سوي وزارت راه و ترابري منتشر گرديده مورد توجه بوده و اين گردنه به عنوان محور تهران ثبت شده است.
سرانجام سخن اينكه پيشينه ي تاريخي گردنه امامزاده هاشم (ع) براساس منابع و متون تاريخي و سفرنامه هاي تاريخي حكايت از نكات مهمي دارد كه در ذيل به آنها مي پردازيم:
نكته ي اول اينكه منابع و متون تاريخي و سفرنامه ها براين موضوع صحه مي گذارند كه اين گردنه قبل از اينكه به امامزاده هاشم (ع) شهره شود به جهت اينكه قله كوه آنجا به جهت نزديكي با روستاي «موشا» به نام «كوه موشا» معروف بوده و اين نام به گردنه نيز اطلاق شده و به «بژم موشا» ، «پژم موشا»‌، «كله ي موشا» مشهور شده بود. پس از اينكه بقعه ي امامزاده هاشم (ع) ساخته شد خصوصاً از دوره قاجار به بعد رفته رفته به كتل امامزاده هاشم (ع) گردنه ي امامزاده هاشم (ع) معروف شد. بنابراين اينكه درحوزه جغرافياي مشاء قرار داشته و دارد شكي باقي نمي گذارد.
نكته ي دوم كه بازهم دلالت بر اينكه گردنه ي امامزاده هاشم (ع) در حوزه جغرافيايي دماوند قرار داشته اين است كه در سفرنامه ها مكررا برمي خوريم كه آمده است:«كوه مشا گردنه اي است كه مشهور به گردنه ي امامزاده هاشم (ع) است و مشرف به چمن مشاء كه الحال به چمن مشا معروف است و جزء خاك دماوند است.» و نيز در جايي ديگر آورده شده كه «محدوده جغرافيايي پلور از سمت جنوب به دره اي كه راه گردنه امامزاده هاشم (ع) است... » در واقع محدوده جغرافيايي پلور روشن است و اينكه گردنه امامزاده هاشم (ع) جزو خاك پلور نبوده است بلكه متعلق به دماوند بوده است. و در جايي ديگر دوبار تكرار شده كه «گردنه امامزاده هاشم (ع) متعلق به دهات دماوند و متعلق به اولاد احمدخان نوائي است.» و نيز در جايي ديگر ذكر مي شود كه «دره ي جيرنگ و گردنه ي امامزاده هاشم (ع) جزو قلمرو حكومت دماوند است.»
نكته سوم كه علاوه بر وحدت جغرافيايي، وحدت فرهنگي هم نشان از ارتباط و وابستگي امامزاده هاشم (ع) به دماوند است و آن اين است كه طبق منابع هادي، حارث و هاشم (ع) سه برادر بودند كه پسران حسن بن يحيي بن حسين بن طباطبا بن ابراهيم بن اسماعيل بن ابراهيم بن حسن مثني بن حسن مجتبي (ع) بن علي ابيطالب (ع) هستند كه به كوهپايه دماوند آمده بودند. همانطور كه ذكرش رفت دو برادر هادي و حارث در مشا شهيد شده و اكنون مقبره شان بنام «دوبرار» معروف است و هاشم (ع) پس از جراحت و زخم حركت كرده به گردنه ي موشا مي رسند شهيد مي شوند و در همانجا دفن مي شوند. در واقع نوعي وابستگي و پيوندي كه بوده و انكارناپذير است.
و مهم تر اين كه يك مراسم مهم و مذهبي هر ساله در جايي كه امامزاده هاشم (ع) در كنار چشمه اي زانو زده بودند به نام «گردزانو» معروف شده بود، هيئت مذهبي مراسم سينه زني از دماوند و مشا تا‌ آنجا برگزار مي شده است و هنوز هم اين مراسم البته نه تا آن مكان كه البته آن مكان «گردزانو»‌ ديگر رفته رفته حذف شده است، بلكه تا خود امامزاده هاشم (ع) به شكل هاي مختلف و در روزهاي خاص مذهبي ادامه دارد. كدام موضوع از اين مهم تر كه مردم دماوند در روزهاي مذهبي و يا مراسم خاص هنوز هم شان و حرمت امامزاده جليل القدرشان را حفظ كرده و حفظ مي كنند. آيا از اين حركت فرهنگي كه از دماوند برمي خيزد مهم تر وجود دارد؟ كه نشان از عقيده و اعتقادشان است.
تاريخچه كاروانسرا و بقعه امامزاده هاشم (ع)
گردنه ي امامزاده هاشم (ع) در بلندترين نقطه به علت كوهستاني بودن هوايي بسيار سرد و سخت خصوصا در فصل زمستان دارد. پيمودن اين مسير در زمستان با دشواري بسيار همراه است. گزارش اعتمادالسلطنه از سفر ناصرالدين شاه در عبور از اين گردنه نشان از اين دارد كه پيمودن اين مسير در زمستان بسيار سخت بوده است. در اين باره نوشته است:«شاه سوار شدند، همه جا راندند با كمال تعجيل، تا پاي گردنه رسيدند. ازاين جا به بعد راه بسيار بد و مشكل است. برف كه ديروز و ديشب باريده بود يخ بسته بود. پاي ها قدرت حركت نداشتند. بعضي جاها كه يك پارچه يخ شده بود، مجبور بر اين شدند كه نمد اسب ها را فرش بكنند... به قدري راه بد بود كه شاه نيم فرسخ پياده تشريف آوردند.»
هواي سخت و سرد خصوصاً‌زمستان گردنه امامزاده هاشم (ع) سبب شده بود كه يك كاروانسراي كوهستاني در كنار راه گردنه بسازند. كاروانسراهايي كوهستاني معمولا شامل اطاق هاي كوچكي هستند كه به آساني گرم مي شوند و در شب هاي سرد زمستاني پناهگاه خوبي به شمار مي روند. گردنه ي امامزاده هاشم (ع) كه يكي از مسيرهاي پرتردد چه در گذشته و حال به شمار مي رود، وجود اين كاروانسرا، هنگام طوفان ها و بهمن ها در اين گردنه فوق العاده اهميت داشته است.
ماكسيم سيرو در اين باره نوشته است:« گردنه ي امامزاده هاشم (ع) مرتفع ترين نقطه اي است كه كاروانيان از آن عبور مي كنند (2976 متر بالاي سطح دريا) و در ميان راه دماوند به آمل قرار دارد. در اين مكان بهمن هاي متعددي در فصل زمستان از بالاي كوه سرازير مي شوند و راه را بند مي آورند. ضمناً طوفان هاي شديد هم راه را بر كاروانيان مسدود مي نمايد و به همين سبب است كه تعداد پناهگاه هاي زياد در اين ناحيه ساخته شده است.»
تاريخچه كاروانسراي امامزاده هاشم (ع)
كاروانسراي امامزاده هاشم (ع) در كنار امامزاده واقع شده بود. در اين كاروانسرا، اصل معماري قرينه سازي رعايت شده بود.
در ابتداي كاروانسرا دالاني قرار داشته كه از آن راهي به طرف اصطبل باز مي شود (به نقشه نگاه كنيد). در مقابل مدخل پناهگاه سايه باني است كه به منزله كفش كن نيز بوده است. محل اقامت اصلي كاروانيان كاملاً محفوظ و گرم بوده، زيرا تنها از يك در كوچكي مي توان وارد آن شد. اين در مقابل مدخل اصلي پناهگاه قرار نگرفته بود تا هواي سرد از مدخل پناهگاه وارد آن نشود. اتاق اقامت اصلي وسيع بود، زيرا مسافران و كاروانيان در اين محل رفت و آمد زياد داشتند. در ميان اين تالار يك پايه قطور ساخته شده بود و به اين طريق امكان پيدا شده بود كه روي تالار را با چهار گنبد كوچك بپوشانند.
در ضلع غربي كاروانسرا، دو در كوچك تعبيه كرده بودند. اين دو در به سوي حياطي باز مي شده كه يك طرف آن امامزاده بود، طرف ديگر قهوه خانه اي و طرف چهارم ديوار صاف وجود داشته است. عمل تهويه به وسيله ي سوراخهايي كه در بالاي گنبدها تعبيه شده انجام مي گيرد. در اطاقي كه مسافران اقامت مي كردند يك اجاق يا بخاري در داخل ديوار ساخته شده بود. مجموع ساختمان با ديوارهاي قطور ساخته شده بود و براي استحكام بيشتر در كنار ديواره ها جرزهايي هم قرار داده بودند.
مصالح بنا قلوه سنگ ها بوده كه روي هم قرار گرفته و با آهك به هم متصل شده بودند. اين كاروانسرا به دستور شاه عباس اول ساخته شده بود. (ماكسيم سيرو، ص 76 و 77)


 نگاهي به آرامگاه امامزاده هاشم (ع) و كاركردهاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي آن

چكيده
در 60 كيلومتري شمال‌غرب تهران (جاده هراز)، در بالاترين ارتفاعات مشرف به دماوند و دشت مشاء، بقعة امامزاده هاشم(ع) در گردنه‌اي به همين نام قرار گرفته است. هر چند بناي كنوني اين بقعه نوساز و پيوسته در حال گسترش و توسعه است، قدمت بناي اصلي آن به دورة صفويه باز مي‌گردد كه با شمارة 617 در تاريخ 23/12/1345 به ثبت آثار ملي رسيده است. اين نقطه موقعيت مكاني و جغرافيايي دارد وجود كاروانسرا در كنار آن كه در گذشته، پناهگاهي براي كاروان‌ها در مقابل سرما و بوران منطقه بوده، دليلي بر اين مدعاست. كوهستاني بودن منطقه و قرارگيري بناي امامزاده در مسير يكي از پرترددترين جاده‌هاي كشور، علاوه بر كاركرد اصلي مذهبي و زيارتي آن، زمينه‌ساز پيدايش كاركردهاي مختلف اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي شده و توقفگاه مناسبي را براي زائران و مسافران خسته از راه فراهم آورده است.
كليد واژه ها: بقعه، صفويه، ثبت آثار ملي، امامزاده هاشم (ع)، كاركرد
مقدمه
بقاع متبركه و اماكن آرامگاهي، از جنبه‌هاي گوناگون تاريخي، هنري، مذهبي و اجتماعي، در معماري اسلامي و فرهنگ جامعة ايراني نقش اساسي داشته و از نظر تعداد، پس از مساجد رتبة دوم را به خود اختصاص داده اند، و امامزادگان هم در اين دسته جاي دارند و امروزه كمتر شهر و يا روستايي در ايران وجود دارد كه سهمي از اين بناها نداشته باشد. شمار زياد امامزادگان در ايران، گوياي موج گستردة مهاجرت‌هايي است كه در قرون اولية اسلامي به سمت ايران صورت گرفته است. آنچه در اين بين حائز اهميت است، كاركردهاي مختلف اين بناهاست. در اين نوشتار سعي شده است پيشينة تاريخي و كاركردهاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي آرامگاه امامزاه هاشم (ع) معرفي شود. روش اين مطالعه، ميداني وهمراه با بررسي اسناد، منابع و مراجع مربوط است. از مسئولان ادارة اوقاف شهرستان دماوند و مديريت محترم آستان امامزاده هاشم (ع) سپاسگزار است كه با همكاري بي‌شائبة خود اطلاعات و اسناد لازم در اين موضوع را در اختيار وي قرار داده‌اند.
نگاهي به امامزاده هاشم (ع): موقعيت مكاني امامزاده هاشم (ع)
شهرستان دماوند در شمال شرقي استان تهران قرار دارد و جزء مناطق سردسير كشور به حساب مي‌آيد و تقريباً تمامي روستاهاي آن در ارتفاعي بالاتر از 1500 متر قرار دارند. اين منطقه توسط دو رودخانه مشروب مي‌شود كه يكي از مشرق و از درياچه‌هاي تار و مومج سرچشمه مي‌گيرد و ديگري از شمال‌غربي جاري مي شود و از قرية مشاء در پاي گردنة امامزاده هاشم (ع) عبور مي‌كند و اتصال اين دو رود، رود دماوند را تشكيل مي‌دهد. از چشمه‌هاي معدني معروف اين منطقه، چشمه اعلي است كه آب گوارايي دارد (كيهان ، 1311: 2/351) و داراي فوايد درماني و بهداشتي بسياري است. هواي مطبوع و ييلاقي منطقه، از قديم موجب جذب مردم تهران به اين منطقه براي استراحت شده و اين امر، آمار زائران امامزادگان اين منطقه را بالا برده است.
فعاليت آتشفشاني‌كوه دماوند و وجود گسل‌هايي در اين ناحيه، اين منطقه را زلزله‌خيز نيز كرده است (درويش‌زاده،1370: 758).
سفرنامه‌نويس‌ها و نويسندگان متون تاريخي به دليل وجود كوه اساطيري و افسانه‌اي دماوند و نيز قرار داشتن اين منطقه در مسير منطقۀ سوق‌الجيشي سرزمين طبرستان و ري و قومس، همواره ارزش و اهميت دماوند را مورد توجه قرار داده و در نوشته‌هاي خود از آن ياد نموده‌اند (نصرتي،1381: 129).
در ضلع شمال غرب جاده هراز (60 كيلومتري شمال غرب تهران و20 كيلومتري شهر دماوند)، در بالاي ارتفاعات مشرف به دماوند و دشت مشاء، در ارتفاع 2720 متري از سطح دريا، امامزاده آباد و پر رونقي وجود دارد كه به امامزاده هاشم (ع) معروف است. اين بنا، از امامزاده زين‌العابدين(ع) روستاي مشاء، 2160 متر و امامزاده دو برادر (هادي و حارث (ع)) دشت مشاء،2530 متر فاصله دارد (پازوكي، 1381: 222).
يكي از ويژگي‌هاي خاص اين امامزاده كه آن را مشهور، آباد و پر رونق ساخته، ويژگي بين راهي بودن آن است كه شايد از اين نظر، جزء معدود نمونه‌هاي اين‌چنيني در كشور باشد. موقعيت جغرافيايي اين امامزاده كه در گردنه و در مسير يكي از پرتردد‌ترين جاده‌هاي كشور واقع شده، سبب گرديده است تا اين امامزاده در سا‌ل‌هاي اخير روز به روز پر رونق‌تر و آبادتر شود.
بررسي پيشينۀ تاريخي و نام و نشان صاحب بقعه
بنا به گفتۀ كهنسالان منطقه، در گذشته، در محل امامزاده هاشم (ع) و گردنۀ مذكور، كاروان‌سرايي وجود داشت كه در قسمت شمال غرب آن اتاق كوچكي بود كه تنها گنجايش چند نفر را داشت و آن را امامزاده هاشم(ع) مي ناميدند.
ماكسيم سيرو در مورد اين كاروانسرا مي نويسد: «دامنۀ شمالي جبال و روي گردنۀ امامزاده هاشم (ع)، مرتفع‌ترين نقطه‌اي است كه كاروانيان از آن عبور مي‌كنند و در ميان راه دماوند به آمل قرار دارد. در اين مكان، بهمن‌هاي متعددي در فصل زمستان از بالاي كوه سرازير مي‌شوند و راه را بند مي‌آورند. ضمناً طوفان هاي شديد هم راه را بر كاروانيان مسدود مي‌نمايد و به همين سبب است كه تعداد زيادي پناهگاه در اين ناحيه ساخته شده است [پلور در فاصلۀ 6 كيلومتري امامزاده هاشم (ع) قرار دارد]. كاروانسراي امامزاده هاشم (ع) دركنار امامزاده واقع شده است. در اين كاروانسرا از نظر اصول ساختماني قرينه‌سازي به كار رفته است. در ابتداي پناهگاه دالاني قرار دارد كه از آن راهي به طرف اصطبل باز مي‌شود. در مقابل مدخل پناهگاه، سايباني است كه به منزله كفش‌كن نيز هست. محل اقامت اصلي كاروانيان كاملاً محفوظ و گرم است زيرا تنها از يك در كوچك مي‌توان وارد آن شد. اين در، مقابل مدخل اصلي پناهگاه قرار نگرفته است تا هواي سرد از مدخل پناهگاه وارد آن نشود. اتاق اقامت اصلي وسيع است زيرا مسافران و كاروانيان در اين محل رفت‌ و آمد زيادي دارند. در ميان اين تالار، يك پايۀ قطور ساخته شده و به اين طريق، اين امكان پيدا شده است كه روي تالار را با چهار گنبد كوچك بپوشانند. در ايام اخير، در ضلع غربي پناهگاه، دو در كوچك تعبيه شده است. كه به حياطي باز مي شوند كه يك طرف آن، امامزاده است وطرف ديگر آن قهوه‌خانه و طرف چهارم، ديوار صاف است.
عمل تهويه به وسيله سوراخ‌هايي كه در بالاي گنبدها تعبيه شده است انجام مي گيرد. در اتاقي كه مسافران اقامت مي‌كنند، يك اجاق يا بخاري در داخل ديوار ساخته شده و مجموع ساختمان با ديوارهاي قطور بالا رفته است و براي استحكام بيشتر در كنار ديوارها جرزهايي هم قرار داده‌اند. مصالح بنا همان قلوه سنگ‌هايي است كه روي هم قرار گرفته و با آهك به هم متصل شده‌اند. مي‌گويند اين پناهگاه به دستور شاه عباس اول برپا شده است»(سيرو، بي‌تا:76 - 75).
در سفرنامه‌ها به امامزاده هاشم (ع) نيز اشاره شده است. به عنوان مثال كلود آنه، نويسنده و روزنامه نگار فرانسوي كه در تابستان سال 1909ميلادي به دماوند سفر كرده است در اين مورد مي‌نويسد: «بعد از يك توقف كوتاه در شهر فراموش نشدني دماوند، دوباره براي حركت در جاده پشت سر هم رديف شده‌ايم ... حالا از دره خارج شده‌ايم و در دامنه نخستين رشته كوه‌هايي هستيم كه يك راست در برابرمان سر به آسمان كشيده‌اند. روي تپه اي كه از ريزش ماسه و سنگريزه پديد آمده، جادۀ مالرو مثل ريسماني باريك به طور مارپيچ نقش بسته است. در قلۀ كوه، نمازخانۀ كوچكي يعني امامزاده‌اي[امامزاده هاشم] ديده مي‌شود كه خود نشانۀ مرتفع ترين نقطۀ گردنه است. نزديك به سه هزار متر ارتفاع دارد»(آنه، 1368: 59).
هنريش بروگشن هم كه در سال 1861 ميلادي به ايران سفر كرد، به زيبايي اطراف امامزاده اشاره كرده است: « بالاخره از جلوي كاروانسراي به نام كاموج عبور كرديم و پس از طي يك راه سربالا و با شيب زياد و گذشتن از يك گردنه، به امامزاده هاشم كه مرتفع ترين نقاط اين منطقه به شمار مي‌رود، رسيديم. از ارتفاعات امامزاده هاشم منظره بسيار زيبايي در آن طرف كوه ديده مي‌شد كه تا دماوند ادامه داشت»(بروگشن، 1367: 250).
در اواخر دهۀ چهل شمسي، به مرور بناهاي ديگري كه در اطراف امامزاده بود تخريب و فضا امامزاده توسعه داده شد به‌ گونه‌اي كه امروزه بناي امامزاده هاشم (ع) بيش از هزار متر فضاي مناسب دارد. در حال حاضر، كليه بناي امامزاده هاشم (ع) نوسازي شده است و گسترش و توسعة آن ادامه دارد (پازوكي، 1381: 223).
طبق اسناد موجود در سازمان ميراث فرهنگي كشور، بناي امامزاده هاشم (ع) كه در تابستان سال 1344ه‍.ش مورد بررسي قرار گرفت، گنبدي دو پوش از سنگ داشته كه
گنبد سنگي داخل، مدور و با ارتفاعي كوتاه بوده و دو رباط سنگي در قسمت شرقي و جنوب غربي به آن متصل بوده است. در اين گزارش، تاريـخ صندوق مرقد، سـنۀ 1089هـ.ق ، قدمت بنا دورۀ صفوي و وضعيت مالكيت بنا موقوفه بيان شده است.(تصـويرشماره1)(اسـناد سازمان ميراث فرهنگي كشور، شمـارۀ ثبت617 ،1344).
نماي بيروني گنبد مخروطي شكل است كه اين نوع گنبد در معماري مناطق كوهستاني و در منطقۀ دماوند رايج است. از آن جمله مي‌توان به مقابر برجي آرامگاهي در اين منطقه همانند امامزاده عبدالله دماوند اشاره كرد.
در سال‌هاي اخير، بحث بر سر تعلق امامزاده هاشم (ع) به استان مازندران يا تهران، از سوي ادارات اوقاف اين دو استان در جريان بوده است. در نهايت، بنا بر اسناد موجود در ادارۀ اوقاف شهرستان دماوند، سند مالكيت ششدانگ بقعۀ امامزاده هاشم (ع) و اراضي متصل به آن، با پلاك 2975 فرعي از سنگ 56 اصلي واقع در قريۀ مشاء، حوزۀ ثبتي دماوند، ذيل ثبت صفحۀ 175 دفتر 340، در تاريخ 5/8/1377 به‌نام ادارۀ اوقاف و امور خيريۀ شهرستان دماوند ثبت و صادر شده است. از آنجا كه سنگ 56 اصلي قريۀ مشا،ء جزء قطعۀ اول شهرستان دماوند قرار گرفته، بديهي است كه با توجه به قيد حوزۀ ثبتي دماوند در اسناد مالكيت، بقعه جزء حوزۀ ثبتي شهرستان دماوند محسوب مي‌شود» (اسناد ادارۀ اوقاف شهرستان دماوند، پروندۀ 4- هـ / 504- 31، مكاتبات عمومي).


طبق گفتۀ مديريت آستان، بقعه سه بار بازسازي شده است. امامزاده قبلاً سنگ قبر نداشته و بناي اوليه به صورت آلاچيقي بوده است كه روي قبر، سقف زده بودند. بعد از آن، بنايي از گل و سنگ ساخته شد. بناي فعلي در ساختار خود 40درصد آهن دارد كه از مكاني پايين تر از پلور آورده‌ شده است.
بازسازي ضريح نيز در سال 1371 توسط ادارۀ اوقاف و همراه با كمك‌هاي مردمي انجام شده است.
به گفتۀ مديريت امامزاده، آينه‌كاري داخل حرم نيز از آن سال به بعد انجام گرفته است كه از آنجا كه در ابتدا حجم نذورات، كم بوده، روند كندي داشته و تكميل آن حدود هفت تا هشت سال به طول انجاميده است. البته صورت‌جلسه‌اي كه به تاريخ 23/3/1386 در ادارۀ اوقاف دماوند موجود است، تاريخ تكميل آينه‌كاري را سال 1386 بيان مي‌كند. طبق اين صورت‌ جلسه، در اين سال تغييرات و تعميراتي در بقعه انجام شده است كه عبارتند از: نصب سنگ قبر، سنگ‌كاري و آينه‌كاري ديوارهاي داخلي حرم، تكميل كشتارگاه و ....(اسناد ادارۀ اوقاف دماوند، 23/3/1386، پروندۀ م/4 – هـ).
آستان امامزاده هاشم (ع) خدمات و امكاناتي از قبيل پاركينگ يك هكتاري، زائرسرايي با 16 اتاق، اورژانس، مخابرات، هتل و رستوران، بازارچه، نانوايي، سايت كايت پروازي، امدادهاي جاده اي و امور فرهنگي و تبليغاتي دارد. كه طبق طرح جامع امامزاده هاشم (ع) و توسعۀ آستان مقدس، برخي به مرحلۀ بهره‌برداري رسيده و مابقي نيز همچنان در حال گسترش است.
بر صفحه‌اي فلزي كه در ورودي بقعه نصب شده، دربارۀ نسب امامزاده هاشم (ع) چنين آمده است: «حضرت هاشم (ع) بن حسن بن يحيي بن حسين بن طباطبا بن ابراهيم بن اسماعيل بن ابراهيم بن حسن مثني بن حسن مجتبي بن علي بن ابي طالب نسل 9 از امام حسن مجتبي عليه السلام». اهالي محل، دربارۀ شهادت امامزاده به اين روايت معتقدند كه «امامزاده هاشم (ع) براي رسيدن به خدمت امام رضا وارد شهر ري مي‌شوند. از شهر ري مورد تعقيب قرار مي‌گيرند تا همراه تعدادي از سادات به گردنۀ آبعلي مي‌رسند. امامزاده در دشت مشاء مجروح مي شود و براي درمان جراحات به سمت آمل به راه مي‌افتند و زماني كه به گردنه مي‌رسند، در همين‌ مكان از دنيا مي‌روند و ايشان را در همين جا دفن مي‌كنند».
وضعيت كنوني بقعه
در هنگام حركت در مسير پرپيچ و خم جادۀ هراز و پس از گذشتن از شهر دماوند، در بالاترين ارتفاعي كه جاده از آن عبور مي‌كند، به امامزاده هاشم (ع) مي‌رسيم. به علت كوهستاني بودن منطقه، پيمودن اين مسير در زمستان با دشواري بسيار همراه است و گاه، به‌ دليل بارش سنگين برف يا سقوط بهمن، جاده بسته است زيرا امكان سقوط بهمن در فصل زمستان در اين منطقه وجود دارد. بيشتر زائران مشهد مقدس و افرادي كه در اين جاده رفت و آمد مي‌كنند، هنگام رسيدن به امامزاده هاشم (ع)، براي استراحت و استفاده از رستوران‌هاي موجود در محل و يا براي اداي نماز، براي ساعتي در اين مكان توقفي مي كنند و در اين ميان نيز دل را با زيارت آرام مي كنند و براي دور ماندن از خطرات باقي سفر، دعا مي خوانند يا با ياد مشكلاتشان با نذري و حاجت خود را مي طلبند. به همين دليل است كه شايد بتوان گفت اين امامزاده از معدود امامزاده هايي است كه حداقل زائر بومي را دارد و به طور معمول، زائرانش غريب و مسافر ند.
 بناي كنوني امامزاده هاشم (ع) و حسينيۀ مجاورش، ساختماني سنگي است كه حدود سه متر بالاتر از سطح جاده قرار دارد و گنبد پيازي شكل مطلا و دو منارۀ آن از فواصل دور به چشم مي خورند. پاركينگ امامزاده در ضلع شمال غربي امامزاده، فضاي مناسبي را براي توقف زائران فراهم ساخته است. امامزاده صحن محصوري ندارد و در ضلع شمال خود كه مشرف به صحن است، رواقي با هفت طاق قوسي شكل ساده دارد و از چهار ورودي آن، هم‌اكنون دو ورودي مردانه و زنانه مورد استفادۀ زائران است. ورودي اصلي آن (ورودي مردانه) در جبهۀ شمال شرقي بنا و رو به جاده است. اين بنا، فضاي گنبدخانه ندارد و پس از ورود و گذر از فضايي طاقي شكل، وارد فضاي حرم مي شود كه ضريح امامزاده در آن قرار دارد و به دو قسمت مردانه و زنانه تقسيم شده است. محوطه داخل امامزاده، سه رديف ستون در جهت شمال و جنوب دارد كه هر رديف، داراي هشت ستون است كه سقف بنا را تحمل مي كند. داخل امامزاده به شكل زيبايي آينه‌كاري شده و دو در منبت – معرق‌كاري شدة امامزاده، در ضلع شمال و جنوبي آن نيز از جمله عناصر ديدني موجود در بقعه است. ضريح طلايي امامزاده، چهار وجهي است و تزئينات و كتيبه‌هايي از آيات قرآن در قاب‌هاي ميناكاري دارد. بر اساس اسناد ادارۀ اوقاف در داخل ضريح و روي سنگ قبر يك جلد قرآن با قدمتي حدوداً دويست ساله قرار دارد كه در سال 1388 هـ.ش، در داخل ضريح جاگذاري شده است (اسناد ادارۀ اوقاف شهرستان دماوند، مورخ 2/8/1388، ش پروندۀ م/4 – هـ ، 54-31 مكاتبات عمومي).
محوطۀ پشت امامزاده، محل اسكان خادمان و مديران بقعه و اتاقي نيز به عنوان كشتارگاه قرار دارد. همچنين در فضاي باز مقابل ضلع شمالي بقعه هم، رستوران‌ها و مغازه‌هاي متعدد و در آن سوي جاده، قبرستان امامزاده، ساختمان زائرسرا و مخابرات قرار دارند.
درآمد امامزاده از هر مغازه يا محل درآمد ديگر، نيمي صرف بازسازي موقوفه و نيم ديگر به حساب ادارۀ اوقاف واريز مي شود تا با نظارت مراجع تقليد، براي هزينه‌هاي مربوط به مسافران در راه مانده و موارد لازم ديگر صرف شود.
كاركردهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي بقعه
امامزاده هاشم (ع) با اراضي وسيع اطراف خود كه همگي جزء موقوفات امامزاده است، سبب شكل‌گيري مجموعه فعاليت‌هاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي شده است كه مكمل كاركرد اصلي بقعه (مذهبي - زيارتي) هستند. در زير به بررسي و معرفي اين كاركردها پرداخته مي‌شود:
1- برگزاري مراسم در مناسبت هاي مختلف و ايام خاص. در روزهاي پنجشنبه، جمعه و در ايام خاص نظير عاشورا و تاسوعا، دعاي «كميل»، دعاي «ندبه» و «زيارت عاشورا» خوانده مي‌شود. همچنين در شب‌هاي قدر نيز مراسم احيا در اينجا برگزار مي‌شود و برپايي هر روزۀ نماز جماعت و پاسخ به مسائل شرعي نيز توسط روحاني مستقر در محل، معمول است. برگزاري مراسم در مناسبت‌هايي نظير عيد مبعث، عيد قربان، عيد غدير، ميلاد ائمه، جشن دهۀ فجر و مراسم ويژۀ سالگرد ارتحال امام (ره) و شهداي پانزده خرداد 1342، چه از سوي آستان امامزاده هاشم (ع) و يا با اجاره و در اختيار گذاشتن مكان امامزاده و زائرسراي آن در اختيار ساير ارگان‌ها (طبق اسناد موجود در ادارۀ اوقاف) انجام مي‌گيرد. نصب پلاكارد در مناسبت‌هاي مختلف، فروش صدها نوار و سي‌دي مذهبي، پخش نوارهاي مذهبي از بلندگوي آستانه و برگزاري ايستگاه صلواتي و پذيرايي با چاي و شيريني در صحن و محوطۀ بقعه در اعياد، در حاشيۀ برگزاري هر مراسمي انجام مي پذيرد. شايد بتوان از جلساتي كه براي كنگرۀ شهدا در اين امامزاده برگزار مي شود، به عنوان مراسم خاص اين مكان نام برد. بنياد شهيد دماوند، مسئول برگزاري كنگرۀ شهداست و اين مراسم را در اين مكان برگزار مي‌كند.
در اين بقعه، مراسم غبارروبي از ضريح و باز كردن صندوق‌هاي نذورات امامزاده با حضور نمايندۀ ادارۀ اوقاف انجام مي‌گيرد كه در بسياري از موارد، غبارروبي از ضريح، همزمان با يكي از اعياد انجام مي‌شود.
2- امامزاده هاشم (ع) با توجه به نوع زائران كه بيشتر مسافرند و موقعيت بين راهي بودنش، خدمات مطلوبي را در اختيار مردم قرار مي‌دهد. سهولت دسترسي به امكاناتي نظير رستوران‌هاي بهداشتي، نانوايي، اورژانس و مركز فوريت‌هاي پزشكي، خدمات ايران خودرو، سرويس بهداشتي تميز، پريزهاي برق براي شارژ تلفن همراه و...، از جمله نقاط قوت امامزاده و محوطۀ پيرامون آن است. شرايطي كه كمتر مي‌توان آن را يكجا و در مسيرهاي بين جاده‌اي مشاهده كرد.
3- از جمله فعاليت هاي فرهنگي‌ كه در اين امامزاده انجام مي گيرد، برگزاري نمايشگاه كتاب و نشريات از فصل بهار تا پاييز است كه در محوطۀ امامزاده برقرار است. همچنين در اين امامزاده، اردوهاي تفريحي - زيارتي يك روزه براي دانش آموزان مدارس و هيأت‌هاي مذهبي خواهران و برادران برگزار مي‌شود.
4- مكاني كه بقعه در آن واقع شده است، از لحاظ ارتفاع و شرايط جغرافيايي براي بسياري از فعاليت‌هاي فرهنگي از جمله ساخت رصدخانه، پتانسيل بالايي دارد و درخواستي كه از سوي مديريت يكي از خانه‌هاي تفريحات علمي براي احداث اتاقي به مساحت 40 متر مربع و قرار دادن يك تلسكوپ و يك آسمان‌نما در محوطة امامزاده هاشم (ع) به ادارة اوقاف شهرستان دماوند ارائه شده است، شاهد اين مدعاست (اسناد ادارۀ اوقاف شهرستان دماوند، 28/4/1379، ش پروندۀ م/4-هـ ، راكد). تأسيس سايت كايت پروازي امامزاده هم كه امكانات ورزشي ويژه‌اي را در اختيار ساكنان منطقه يا دوستداران اين گونه ورزش‌ها و تفريحات قرار مي‌دهد، از ديگر امكانات خاص بقعه است. سايت در بسياري موارد به رايگان در اختيار برخي ارگان‌هاي نظامي براي استفاده قرار مي‌گيرد. از برنامه هاي مهم و در دست اقدام مديريت امامزاده، برنامه‌ريزي براي بالابردن درآمدزايي اين سايت است.
5- امامزاده در موارد بسياري با ارگان‌ها و سازمان‌هاي ديگر همكاري كرده است كه اين همكاري ها علاوه بر افزايش خدمات و امكانات، به عنوان منبع درآمدي براي امامزاده نيز محسوب مي‌شود. نمونه‌هايي از اين همكاري ها در ذيل ذكر مي‌شود:
- ارائة خدمات و سرويس‌دهي براي گروه‌هاي علمي، مانند تهيۀ غذاي مورددنياز از رستوران امامزاده براي گروهي از كارشناسان پژوهشگاه زلزله‌شناسي كه در منطقۀ مشاء براي انجام مطالعه روي گسل مشاء، به مدت دو ماه مستقر بودند (اسناد ادارۀ اوقاف شهرستان دماوند، 7/4/1379، ش پروندۀ م/4-ه‍ ، راكد).
- همكاري با اكيپ‌هاي امداد و نجات و كوهنوردي، به عنوان مثال در كولاك و بهمن سال 1376، جان هزار نفر از افراد درگير در اين ماجرا، با انتقال آنان به زائرسرا و تأمين وسايل گرمايي و مواد غذايي نجات داده شد (اسناد ادارۀ اوقاف شهرستان دماوند، 1378 ،ش پروندۀ م/4-هـ/54-31،راكد).
- همكاري با ادارۀ راه و ترابري براي جدول بندي و بلوار و ... از محل عوايد آستانه براي ساماندهي وضعيت راه و جلوگيري از تصادف.
- ارائة مجوز به شركت‌هاي خصوصي براي نصب تابلوهاي تبليغاتي در محدودۀ امامزاده هاشم (ع) و دريافت اجارۀ ساليانه با توافق طرفين.
- اردو زدن نيروهاي نظامي در سايت پروازي امامزاده هاشم (ع) و استفاده از آن براي مانورهاي نظامي.
- استقرار كانكس هاي امداد خودرو، پايگاه امداد جاده اي اورژانس دانشگاه شهيد بهشتي، كانكس نيروي انتظامي براي تأمين امنيت محل و... از موارد ديگر همكاري دو طرفه ميان آستان و سازمان‌هاي ديگر است.
6- آستان امامزاده هاشم (ع)، هر ساله با اطلاع ادارۀ اوقاف شهرستان دماوند، كمك‌هاي خيريه‌اي را در اختيار افراد مستمند و نيازمند و سازمان هاي مربوط مانند كميته امداد امام خميني و... قرار مي دهد كه مدارك آنها در ادارۀ مذكور موجود است. شناسايي نيازمندان در ابتداي سال نو و كمك به آنها و اطعام و پرداخت هزينة سفر به مسافران در راه مانده كه توانايي ادامۀ سفر را نداشته اند، از اين جمله است.
7- ايفاي كاركرد اقتصادي يكي از مهم‌ترين كاركردهاي اين بقعه است. از آنجا كه زيارتگاه محل تجمع افراد زيادي است، مي‌تواند جايي مناسب براي برقراري روابط اقتصادي باشد. از اين رو شاهد شكل‌گيري اين گونه روابط در مجاورت زيارتگاه‌ها هستيم كه به شكل بازارهاي فصلي و دائمي ظهور يافته‌اند. البته موقعيت جغرافيايي، شرايط فرهنگي و اقتصادي منطقه و فصول مختلف نيز نقش بسيار مهمي در شكل‌گيري انواع اين بازارها و نوع عرضه و تقاضاي اجناس در آنها دارند. در اين راستا و بنا به نياز محل در محل، آستان امامزاده هاشم (ع) مغازه و رستوران‌هاي متعددي احداث شده است و روز به‌ روز نيز بر تعداد آنها افزوده مي‌شود كه علاوه بر ايجاد شغل براي افراد، نياز مسافران را نيز برآورده مي سازند. استقبال از اين نوع كسب و كار را با توجه به ساخت مجتمع هاي تجاري در اطراف زائرسرا و گسترش ساختمان زائرسرا كه خود نشان از افزايش تعداد مسافران در ماه‌هاي گرم و استفادۀ آنها از اين امكانات است، مي‌توان دريافت. اين گسترش در مجموع، درآمد امامزاده را نيز از محل موقوفات خود افزايش مي‌دهد. نانوايي، رستوران سنتي و مدرن، آش فروشي، دست فروش‌هايي كه به فروش پوشاك و مواد خوراكي مشغولند و مغازه‌هاي متعدد فروش انواع و اقسام مواد خوراكي، لواشك، ترشيجات و غيره در محل مشاهده مي‌شود. حجم بالاي كسبه و مسافران، به‌ويژه در فصل تابستان، امكانات ديگري را نيز مي‌طلبد كه آستان امامزاده هاشم (ع) در طول اين ساليان، مشغول تأمين و توسعۀ آن بوده است. از جمله تأمين تعداد 80 خط تلفن شهري براي استفادة مغازه‌ها، تأمين امنيت آنها با استقرار كانكس نيروي انتظامي، محوطه‌سازي مقابل مغازه‌ها و احداث پاركينگ براي وسايل نقليه عبوري تا بتوانند به راحتي در اين نقطه توقف كنند.
نتيجه‌گيري
آستان امامزاده هاشم (ع) به عنوان نمونه‌اي از بقاع موجود در مناطق كوهستاني، علاوه بر آنكه زيارتگاه زائران دردمند و مشتاق و مسافران خسته از راه است، با قرار گرفتن در مسير پرتردد جاده هراز، تأثيرات فرهنگي، اقتصادي و اجتماعي زيادي بر محيط اطراف خود گذاشته‌ است. انجام فعاليت‌هاي فرهنگي و علمي، توانايي بالاي مجموعة آستان در برقراري ارتباط دو سويه با ارگان‌هاي مختلف كه به فوايد و اثرات آن در متن اشاره شد، همچنين تفكر اقتصادي مردم اين منطقه در بهره‌برداري مناسب از شرايط اين بقعه و امكاناتي كه توسط مجموعة آستان براي ايجاد شغل و امرار معاش از يك سو و رفع نياز زائران از سوي ديگر در اختيار آنان قرار داده است، اين امامزاده را به عنوان نمونه‌اي خوب در استفادة بهينه از شرايط مكاني و جغرافيايي و تعامل با نيازهاي اقتصادي و اجتماعي منطقه معرفي مي‌نمايد. مجموعه‌اي كه با در نظر گرفتن نياز زائران و مسافرانش، امكانات زيارتي، رفاهي و آسايشي لازم را فراهم كرده است تا آنان با فراغ خاطر، بيشترين بهرة معنوي لازم را از حضور و توقف در اين مكان به دست آورند.       
   
منابع و مآخذ
- آنه، كلود.(1368). اوراق‌ اي‍ران‍ي‌: خ‍اطرات‌ س‍ف‍ر ك‍ل‍ود آن‍ه‌ در آغ‍از م‍ش‍روطي‍ت، ت‍رجمه ي‌ اي‍رج‌ پ‍روش‍ان‍ي، ت‍ه‍ران: م‍ع‍ي‍ن‌.
- بروگشن، هينريش.(1367). سفري به دربار سلطان صاحبقران، ترجمه كردبچه، تهران: اطلاعات.
- بناهاي آرامگاهي: دائره المعارف بناهاي تاريخي.(1376). تهران: پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامي، سوره.
- پازوكي طرودي، ناصر.(1381). آثار تاريخي دماوند، تهران: اداره كل ميراث فرهنگي استان تهران.
- درويش زاده، علي.(1370). زمين‌شناسي ايران، تهران: نشر دانش امروز.
- سروقدي، محمدجعفر.(1384). بقاع متبركه استان تهران، تهران: ادارة كل اوقاف و امور خيريه استان تهران.
- كيهان، مسعود.(1311). جغرافياي مفصل ايران، تهران: ابن سينا.
- ماكسيم سيرو.(بي تا). كاروانسراهاي ايران و ساختمان‌هاي كوچك ميان راه‌ها، ترجمة عيسي بهنام، تهران: سازمان ملي حفاظت آثار باستاني ايران.
- نصرتي، مسعود.(1381). تاريخ دماوند و آثار تاريخي آن، ت‍ه‍ران‌: ت‍رب‍ت‌.
- اسناد ادارة اوقاف شهرستان دماوند، پروندة م/4- ه‍ ، امامزاده هاشم(ع). / - اسـناد سازمان ميراث فرهنگي كشور، گزارش امامزاده هاشم(ع)، شمـارۀ ثبت617، 1344.


 گفتگو با قديمي ترين خادم امامزاده هاشم (ع)؛ حاج حسين چراغي

  • خودتان را معرفي فرمائيد.

بنده حاج حسين چراغي، متولد 1307 مي باشم.

  • شما از چه زماني خادم امامزاده هاشم (ع) شده ايد؟

من از زمان بچگي مي رفتم به كربلائي غلامحسين خادميان كمك مي كردم. مرحوم ملاچراغ كه از اجداد ما مي باشد و ما با چهار واسطه فرزند او مي باشيم، از قديم متولي امامزاده بود و حدود 150 الي 200 سال قبل ازطرف علماء دماوند براي اين كار انتخاب شده بود. همچنين كربلائي رحيم قلي از اجداد خاندان خادميان ها مي باشد كه ايشان هم از طرف علماء دماوند به عنوان قهوه چي و خادم امامزاده مشغول به كار بوده است. فرزندان ايشان هم از قديم به خادمي امامزاده مشغول بوده اند و به همين نام مشهور بودند. امامزاده هاشم (ع) و كاروانسرايي كه در جنب آن بود مكاني براي زيارت و استقرار چارودارها و گروه هاي مسافري بوده است كه از تهران، دماوند به آمل و مازندران و اطراف آن بار مي بردند و يا از آن مناطق جنس مي آوردند. آنان وقتي به اين مكان مي رسيدند چه به لحاظ سرما و پناهگاه بودن امامزاده و چه در فصل هاي ديگر براي زيارت به امامزاده مراجعه مي كردند. و اين طايفه هاي مختلف مشاء بودند كه در سرما و طوفان هاي شديد به امامزاده و مراجعين خدمات مي دادند.
كربلاي رستم عربي، كربلائي احمد ذاكري، مشهدي اصغر صبحي، كربلائي غلامحسين خادميان؛ خلاصه در طول ساليان قديم، اين مردم مشاء بودند كه به عنوان خادم امامزاده هاشم (ع) خدمت مي كردند و در سرماي شديد زمستان خودشان را براي خدمت به امامزاده مي رساندند.

  • آيا در طول اين زمان ها از مردم آمل و لاريجان و روستاهاي آن كسي براي خادمي يا كمك رساني و هر كار ديگر به امامزاده مراجعه داشته است؟

اصلاً. كارهاي خادمي و كاروانسرا و ... هميشه توسط اهالي مشاء انجام مي شده است. البته بين اهالي مشاء و حتي دماوند با مردم لاريجان و آمل رفت و آمد بوده است. بارها شده بود كه اهالي آمل بارهايشان را به دماوند (كاروانسراي حاج آقا بزرگ) و ... مي آوردند و از اينجا به تهران مي بردند و يا بارهايشان را به مشاء مي آوردند، از آنجا به آمل مي بردند. خود ما بارها شده بود بارهاي آنان را از مشاء به رينه و پلور و ... برده و تحويل مي داديم. اما بحث امامزاده هاشم (ع) جدا بود و اصلاً كاري به آنها نداشت.

  • درباره اين بحث كه مسئولان آمل ادعا مي كنند كه امامزاده هاشم (ع) جزء آمل است چه نظري داريد؟

اين موضوع بي معني است. اصلاً امورات اداري آبگرم و رينه، آب عكس، پلور و ... و حتي لاريجان در قديم توسط ادارات دماوند انجام مي شد؛ مانند آموزش و پرورش، پست، مراتع و كشاورزي مانند لار. چطور مي شود امامزاده هاشم (ع) جزء آنجا (آمل) باشد.

البته اين ها از همان سال ها (66 به بعد) ادعا مي كردند. چند بار هم شكايت كردند و ما رفتيم دادگاه آمل، ساري و ... و اثبات كرديم كه امامزاده و آبريز آن جزء مشاء است. اين مناطق سند دارد، ما بر اين اساس براي 18 هكتار از امامزاده هاشم (ع) و زمين هاي اطراف آن از اداره ثبت دماوند سند گرفتيم و توانستيم اثبات كنيم جزء دماوند است.

البته در زمان رضاشاه به رشيد سلطان اميراعظم نوائي قطعه اي از زمين هاي مشاء را دادند كه به زمين هاي نوائي مشهور شد. اين زمين هم توسط رضاشاه به او داده شد كه سردار او بود.

نكته ديگري كه قابل بحث است مسئله كمك مردم اين خطه (يعني مشاء و آبعلي) به مردم درمانده در برف و بوران بود؛ كه در طول اين ساليان كه سرماي شديد، بهمن و طوفان مي شد و مردم گرفتار مي شدند به كمك آنان مي آمدند، مسئولان و ماموران آمل كجا بودند كه بخواهند به اين مردم گرفتار در بهمن و برف هاي شديد كمك برسانند. در يكي از همين سالها 6 نفر در طوفان گرفتار شدند و جان خود را از دست دادند كه ما آورديم مشاء و آنها را دفن كرديم. اينها كجا بودند، حال آمده اند ادعا مي كنند اين راه بعد از تونل مال ماست؟

  • شما چند سال به عنوان خادم امامزاده هاشم (ع) سابقه داريد؟

بعد از انقلاب كه حاج آقا عسگراولادي سرپرست اوقاف كشور شدند، امامزاده هاشم (ع) توسط حاج محمود صفري و حاج حسن حسن احمدي سرپرستي شد و من نيز به عنوان هيئت امناء مدت 30 سال خدمت كردم.


افتتاح اداره ثبت و تعيين حدود و ثغور دماوند در 83 سال قبل

دماوند در تحت توجهات اعلي حضرت همايوني امروز پنج بعد از ظهر جشن افتتاح ادره ثبت اسناد و مدارك كه قبلا دعوت نموده بودند با حضور حكومت وي امين ماليه و عسگري نقش اداره ثبت ايالتي طهران ساير دواير دولتي و وجوه روحانيون و خوانين و ريش سفيدان مالكين و كسبه در اداره ثبت اسناد دماوند مفتوح و بعضي از طرف وي مير فندرسكي رئيس ثبت راجع  بخش ايجاد اداره ايراد شد.عده اي هم از نوباوگان مدرسه دولتي حا ضر بو دند.از طرف يك نفر از شاگردان مدرسه و از طرف عمومي اهالي با قلبي مملو از تشكر براي تاسيس اداره ثبت اسناد و املاك خاتمه يافت. (روزنامه اطلاعات – 1310/2/10)

  • حدود وثغور دماوند از لحاظ ثبتي

در تعقيب اعلان نمره 6420 مورخ 1310/10/15 راجع ثبت عمومي قطعه 1 دماوند بلوك سياه رود محدوده ذيل:
شمالا: از غرب شرق پل رودخانه جاجرود در امتداد جاده شوسه مازندران واراضي قراء گل دره و آصف جا ن و آردينه در امتداد كوه سياه چال تا  اما مزاده هاشم كه قراء فو ق و مرتع سيا ه چا
ل جزء اين قسمت است.

شرقا:از كو ه امامزاده هاشم درامتداد اراضي قراء مشاء و كوه اسب چران تا مزرعه قريه چنار لمسيان وسفيدگر الي كوه قراقاچ كه قراء مذكوره در فوق جزء اين قطعه است.

جنوبا: از شرق غرب از قريه لمسيان درامتداد كوه قراقاچ تا قراء سرخ حصار وحمامك كه قراء مزبورجزء اين قطه  است.قراء از جنوب به شمال از قراء سرخ حصار در امتداد رودخانه جاجرود تا پل جاجرود مطابق ماده 11 قانون ثبت اسناد و املاك اعلام مي شود. (روزنامه اطلاعات - 1310/3/10)

دفتر اسناد رسمي دماوند- ديروز عصر براي اطلاع اهالي از تشكيل دفتر اسناد رسمي دماوند از طرف آقاي  رئيس ثبت اسناد و املاك دعوتي از روساي محترم ادارات دولتي و عده ازمحترمين مالكين وتجار در منزل آقاي شيخ عبدالغفور(منظور شيخ عبدالغفورمقتدائي موسس محضر شماره يك دماوند هستند)دفتر اسناد رسمي نمره 13 دماوند شده بود. (روزنامه اطلاعات - 1310/12/22) در اين تعيين حدود كوه امامزاده هاشم (ع) و اطراف آن از جمله آستان امامزاده در محدوده شهرستان دماوند مي باشد.


 گزارش كنسول انگلستان در 104 سال قبل از روستاهاي لاريجان

رابينو، كنسول دولت بريتانيا در شهر رشت در سال هاي 1285 تا 1291 بوده است. او در سال هاي 1288 و 1289 دو بار سراسر مازندران و گرگان مسافرت كرده و در تمام خط مسير خود ضمن مشاهداتي دقيق به جمع آوري اطلاعات و تحقيق پرداخته و در مراجعت به اروپا اين مشهودات و معلومات را بوسيله بررسي كتب تاريخي تكميل نموده است.
ايشان كتاب خود را به نام «سفرنامه مازندران و استرآباد»  به چاپ رسانده است كه در ايران ترجمه شده و منتشر گرديده است.
در اين كتاب در بخش لاريجان و روستاهاي بالا لاريجان نامي از كتل امامزاده هاشم (ع) و ... نياورده است و گويي اصلاً به اين منطقه مراجعه نكرده و آن را جزء لاريجان ندانسته است.

دهات لاريجان

الف) اميري يا پايين لاريجان، احا، اخونزي، الزم (چراگاه)، اناربن انجي (چراگاه)، باغ چوپان، دينان هفته چال، ايليس، كل پاشا، لشلوار، قلعه درگاه، شاهاندشت، شنگل ده «113» وانه.

ب) بالا لاريجان، ابهي، امراب، انگه مار، اسك، ازو، نبدقرفه، برف آب پي، بستك، گرمابسر و بهمن آباد، كرنا، گزنه، گزانگ، گيلاس، ايرا، كندلو، كفاركلا، لسن، لزورك، ملارد، ملك آباد، ملهار، مون، نوا، نياك، پايين كوه، پلور، قرنگوم، رينه (كه در نزديكي آن قصرلوندر قرار دارد)، سعامك، شاسب پر، سياه گتو، زيار.

ج) بهرستاق: افن سر، بايجان، بوالكلام، دركاس، هفت تنان، هلبه، كلادوش، خاف، كرزك لوشلويي، لوط، محمدآباد (قهوه خانه ايست)، ياتلينو، مريجان، مه كتان، نوسر، پنجاب، پردمه، ساروقاپي. چراگاهها عبارتند از: فيكسره، هجران، ارني، لته پشت، ني، نيرين، نوقلبان، نوقگس، شيرسل، سياه كمربند، زردل، زرزمين.

د) ديلارستاق: ديزان، فره، حاجي ديلا، حرمون، جوچار، كهررود (كهرود)، كيان، كرف، لهير، مله متكا، ماندر، ميانده، نونل (ناندل)، سردشت، تينه، وركا (كه فريدون در آنجا تولد يافته.

هـ) دره لار: يورت يا مراتع: چشمه شاه، چهل چشمه، گيلردك، امامزاده ابن امام موسي، خان احمد، خانلرخان، خرسنگ، لته بند، سه دره، شاه كاروانسراي سرخك، بستك (ارتفاع 8500 پا) و سفيدآب كه سر راه طهران - بلده، نور از طريق لشكرك واقع است دهكده نمك جاه نيز در دره لار است.