تبعيد آيت الله شيخ احمد كروبي معروف به ملا احمدكروبي به دماوند ( تيرماه 54 تا تيرماه 1356)

مردم دماوند دردو سال تبعيد مرحوم ملااحمد كروبي خاطرات جالب وارزشمندي به خاطر دارند.خاطراتي كه حاكي از استواري و نستوهي اين عالم مبارز داشت. خاطراتي كه به مردم روحيه مي داد و براي ماموران شهرباني و ساواك دلهره ايجاد مي كردو اين موضوع در لابلاي اسناد به جاي مانده مشهود مي باشد. اميدواريم همه اسناد و به همراه خاطرات اين سالهاي فراموش نشدني به چاپ برسدو در اختيار مردم عزيز قرار گيرد.

در تاريخ 24/4/1354 برابر راي كميسيون حفظ امنيت اجتماعي، شيخ احمد كروبي به دو سال اقامت اجباري در شهرستان دماوند محكوم مي گردد و از اليگودرز به شهرستان دماوند منتقل مي شود.

مطابق يك شور در تاريخ اول مرداد همان سال ايشان كه به « علت تحريكات و فعاليت هايي در جريان مدرسه فيضيه قم» دستگير شده بود در ساعت 30/12 روز 27/4/54 به شهرباني دماوند معرفي مي گردد.

ايشان در تاريخ 5/5/54 در بين نماز  در مسجد جامع دماوند به پا خواسته و خطاب به نمازگزاران مي گويد:« پسر من را ساواك زنداني كرده و خودم را بدون گناه به اين شهر تبعيد نموده و قصد دارد مرا بكشند.»

مطابق بعضي اسناد نامبرده در اجتماعات و كوچه و خيابان به وضوح و با صداي بلند شعار مي دهد و نيز به طور علني و صريح با هر كس مي تواند تماس مي گيردو مطالب اهانت آميز و زشت و زننده به خاندان جليل سلطنت نسبت مي دهد و 50 سال سلطنت پهلوي را  مانند 50 سال عقب غضب خلافت و سلطنت يزيد معرفي مي نمايد.

و بالاخره در تاريخ 27/4/1356 براي راي كميسيون امنيت اجتماعي دماوند، تبعيد ايشان خاتمه يافته و به تهران اعزام مي گردد.

جمع بندي مبارزات اين روحاني مبارزه در صورتجلسه مورخ 21/1/55 مشاهده مي گردد.

  • صورتجلسه

« در اجراي اوامر صادره كميسيوني در ساعت 9 روز 1/12/35 با حضور امضاء كنندگان زير در دفتر رييس سازمان اطلاعات و امنيت دماوند به منظور رسيدگي به اقدامات خلاف رويه شيخ احمد كروبي تشكيل گرديده است.

عليهذا مراتب مشروحه زير حهت صدور اوامر لازم به استحضار مي رسد:

1-      نامبرده از تاريخ 27/4/34 به علت تحريكات و فعاليت هاي مضره در جريانات مدرسه فيضيه قم بنا به راي صادره از كميسيون حفظ امنيت اجتماعي شهرستان اليگودرز به دوسال اقامت اجباري در شهرستان دماوند محكوم گرديده است.

2-      مشاراليه از بدو ورود به دماوند در مجامع عمومي و در معابر و كوچه و خيابان به عناوين مختلف به مقامات كشور و لشگري و حتي مقام شامخ سلطنت اسائه ادب  نموده و عده اي نيز گرد او جمع و به سخنان وي گوش فرامي دهند.

3-      نامبرده به محض مشاهده مامورين انتظامي و امنيتي ضمن فحاشي به آنان به مقامات مملكتي نيز توهين مي نمايد.

4-      شخص موصوف براي افراد و مقامات، نامه هايي ارسال كه در نامه هاي مزبور به مقامات اهانت گرديده است.

5-      بكرات از طرف شهرباني و سازمان اطلاعات و امنيت دماوند شخص مورد بحث احضار لكن تاكنون نصايح و تذكرات داده شده هيچگونه اثري نداشته و مشاراليه كماكان به اعمال خلاف خود ادامه مي دهد.

با عرض مراتب فوق و با در نظر گرفتن اينكه شخص موصوف دچار بيماري رواني بوده و مرتبا در كوچه و خيابان، شعارهاي مخالف مصالح كشور مي دهدو اهالي اين شهرستان اكثرا داراي تعصبات به اصطلاح مذهبي بوده واز بيماري وي اطلاع ندارندو معتقد  هستند كه مشاراليه معمم سالم و عالم است و در راه حق فعاليت داشته و دولت درباره ي وي بي عدالتي مي نمايد به نظر اعضاء اين كميسيون چون تذكرات داده شده تاكنون در وي موثر نبوده، اصلح است فرد مزبور باقي مانده مدت اقامت اجباري در شهرستان دماوند را در يكي از شهرهاي غيرتشيع از جمله كردستان كه ساكنين آن اكثرا اهل تسنن هستند و به اظهارات معممين تشيع معمولا توجهي ندارند منتقل گردد.

رييس سازمان اطلاعات امنيت دماوند – محمدپور فريد

فرمانده گروهان ژاندارمري دماوند – سروان محمد جواداسدي

رييس شهرباني دماوند – سرهنگ دوم فخرالدين اميني

بايگاني شود ، 22/1/36 – پرونده سوم 19126 ، ج2، ص 74