امامزاده شمس الدين محمد شهر دماوند

كتاب تاريخ دماوند و آثار تاريخي آن (مسعود نصرتي) 

 

  • موقعيت امامزاده شمس الدين محمد

امامزاده شمس‌الدين محمد، در بخش شرقي شهر دماوند، در محلة فرامه (چريك) وسط خيابان جانبازان، كنار رودخانه تار واقع شده است.

جبهه شرقي و غربي و جنوبي ديواربنا به خيابان محدود مي‌شود.

در جبهه شمالي، محوطة امامزاده واقع شده كه دور آن را حصاري مربوط به دوره اخير فراگرفته كه به رودخانه تار منتهي مي‌شود. در اين محوطه تعدادي قبور به جهت احترامي كه به مكان مقدس قائل بودند، به وجود آوردند. دو چنار كهنسال كه قدمت آن‌ها شايد به 400 الي 500 سال برسد، در حياط امامزاده سايباني دل‌نشين و فضايي دل‌انگيز، براي زيارت كنندگان پديد آورده است.

  • مرقد امامزاده

«امامزاده شمس‌الدين محمد» در ميان مردم به همين نام «امامزاده شمس‌الدين» معروف است. در كتيبة امامزاده نيز به همين نام ناميده شده است.

در كتيبه متعلق به دوره صفويه در امامزاده عبدالله محله ي درويش دماوند آمده است: « … مولانا شمس‌الدين محمد ابن مولانا نورالله بابا جهد متولي مزار منوره شريفه»  به لقب مولانا در اول اسم  «شمس‌الدين» و «نورالله» لقبي است كه براي اشخاص فاضل و بزرگ و كسي كه مورد احترام و ستايش است، به كار برده مي‌شود. بنابراين شمس‌الدين ابن نورالله كه متولي امامزاده عبدالله نيز بوده  از روحانيون  و اعاظم و عارفان پرهيزگار دوره صفويه است بنا به فرماني كه در صفحه بعد آمده است ، متعلق به خاندان «مولانا شمس‌الدين محمد» كه يكي از قديمي‌ترين فرمان‌هاي مربوط به دوره صفويه با امضاي شاه طهماسب كه به نام «معين‌الدين محمد» است كه يكي از شخصيت‌هاي مهم مذهبي و عرفاني منطقه دماوند و از فرزندان مولانا شمس‌الدين محمد دماوندي بود.

بر اساس كتيبه امامزاده عبدالله، مولانا شمس‌الدين محمد فرزند مولانا نورالله بابا جهد است. باباجهد خانداني در دماوند بوده كه نسب آن‌ها به يحيي ابن شجاع الدين ابن ابولولو انصاري مي‌رسد كه به جهت كمك و ياري رسانند به امامزادگان در دماوند به لقب « باباجهد» معروف گشته اند.

در يك نسخه خطي آمده است كه : « امامزاده هاي 7 تن را در دماوند، در موضع قتلگاه ، شهيد اما  تن هاي مبارك شان در ميان خاك افتاده بود ، كس را زهره آن نبود كه تن هاي مبارك ايشان را دفن كند. چون شب درآمد يحيي بن شجاع الدين ابولولو انصاري علية الرحمه با فرزندان خود امامزادگان را دفن كردند. آنگاه به فرزندان گفت : « بابا ،جهد كنيد تا خارجيان آگه نشوند ، بدان سبب القاب آن خاندان بابا جهد بماند.»

از اعقاب « شمس‌الدين محمد» هم‌اكنون خانواده‌هاي متعددي در دماوند و تهران زندگي مي‌كنند. از اين خاندان خانواده «حاج ميرزا محمد تقي اولاد » و فرزند بود «حاج علي نقي اولاد» و خانواده‌هاي و « معين‌الدين محمد اولاد  ، علم‌الهدي ، داداش سديف ، اولاد مرندي ، عسگراولادي ، كياماري، دژكام و علمداري» همگي از خاندان مولانا شمس‌الدين محمد مي‌باشند.

در قبرستان فعلي شهر دماوند كه در منتهااليه شرقي شهر واقع شده، سنگ قبري متعلق به دوره صفويه ديده مي‌شود كه فقط نام شمس‌الدين محمد خوانده مي‌شود. بعضي بر اين عقيده‌اند كه اين سنگ قبر متعلق به مولانا شمس‌الدين محمد است. اما چنين مطلبي  با توجه به شأن و مقام شمس‌الدين محمد و اصل و نسب خانوادگي شان، بعيد به نظر مي‌رسد.

  • نقشه بنا

نقشه بيروني بنا به صورت 8 ضلعي نامنظم و نقشه داخلي به صورت چهارضلعي مربع‌شكل است.

  • مصالح بنا

مصالح مورد استفاده، آجر با ملاط گچ است. اما در بازسازي اخير از آجرهاي جديد با ملاط سيمان استفاده كرده اند.

  • قسمت بيروني بنا

قسمت بيروني بنا، نسبت به گذشته به طور كلي تغيير يافته است. ديوار جديد، بنا را به صورت هشت‌ضلعي تبديل كرده كه هر ضلع آن با ضلع ديگر از لحاظ اندازه متفاوت است. تغييرات بيروني بنا به اندازه‌اي است كه ارزش معماري خود را از دست داده است.

  • درگاه ورودي

درگاه ورودي در جبهه شمالي واقع شده است. دري جديد كه كنده‌كاري روي آن حكايت از اين دارد كه توسط سازمان حفاظت آثار باستاني ساخته و نصب شده است.

  • قسمت داخلي بنا

قسمت داخلي بنا نيز دچار تغييرات شده است. البته ويژگي هاي معماري گذشته همچنان حفظ شده است.كف بنا هم سطح با محوطه بوده وبا موزائيك هاي جديد پوشانده شده است. نقشه مربع داخلي را با ايجاد فيلپوش ( ترنبه) تبديل به هشت ضلعي نموده اند ولي با اين وجود خود سقف بصورت مسطح ساخته شده است. محراب در جهت جنوبي، درست روبروي درگاه بنا واقع شده است كه داراي تاق هلالي شكل با عمق زياد است. در چهار ضلع، تاق نماهايي با تاق قوس دار كه از كف شروع شده به چشم مي خورد. اين تاق نماها با يكديگر از لحاظ عمق واندازه با يكديگر متفاوت هستند كه حكايت از بازسازي و تعميرات داخلي دارد.در بالاي تاق نماها، نورگيرها تعبيه شده اند.

  • سقف

سقف بنا را به صورت شيرواني كه مناسب با شرايط آب وهوايي منطقه است، ساخته شده است.

احتمال اينكه سقف بنا در گذشته به صورت گنبدي دو پوسته بوده و يا اين كه مي خواسته اند گنبدي دو پوسته بسازند بسيار زياد است. وجود ترنبه ها ( فيلپوش ها) در چهار گوشه داخلي يعني تبديل چهارضلعي به هشت ضلعي حاكي از اين است كه سقف داخلي بصورت عرقچين ساخته شده و يا مي خواستند بسازند.

بدين ترتيب مي توان گفت كه دماوند به سبب زلزله خيزي بارها دچار ويراني شده است.بناي مذكور هم ازحادثه زلزله در امان نمانده و گنبد آن فروريخته است ودر دوباره سازي ، سقف را بصورت كنوني ساخته اند.

  • تزئينات

اين بنا درداخل و خارج فاقد تزئينات مي باشد.احتمال مي رود بنا را ساده بدون تزئينات ساخته باشندو يا اينكه در تعميرات، آن به كلي از بين رفته است.

  • كتيبه ها

در داخل وخارج بنا، كتيبه اي به چشم نمي خورد. تنها كتيبه هاي موجود بنا، مربوط به ضريح مي باشد.

  • ضريح

پس از كنار زدن پارچه هاي سبز رنگ روي مقبره، دو ضريح ديده مي شود. ضريح دوم به صورت شبكه اي ساده و فاقد كتيبه به احتمال مربوط به دوره اخير است.ضريح اول كه داراي كتيبه است تزئينات بسيار زيبايي دارد. اين ضريح متعلق به دوره صفويه بوده وبه احتمال مربوط به زمان ساخت بنا است كه داراي تزئينات هشت وجهي هندسي بصورت منبت كاري است.

  • ·        كتيبه هاي ضريح دوم

در چهار ضلع ضريح، در چهار رديف زير هم به خط ثلث كتيبه وجود دارد كه شامل آيه هاي قرآني و ادعيه و نام دوازده امام (ع) و سوره آية الكرسي است.

-          در يك ضلع سوره آية الكرسي

-          در ضلع ديگر نام امامان (دوازده امام)

-          در ضلع ديگر لااله الاالله محمد رسول الله ... علياً ولي الله

  •  كتيبه در جديد

اين در ، در سال 1362 به سفارش سازمان حفاظت آثار باستاني توسط جواد قشقائي ساخته شده و نصب شده است: اولئك حزب الله ان حزب الله هم المفلحون

-          لنگه راست: بسم الله الرحمن الرحيم الله محمد علي فاطمه حسن و حسين (حفاظت آثار باستاني)

-          لنگه چپ: رضي الله عنهم و رضوا عنه جل الله جلاله عمل جواد قشقائي 1362 شمسي

  • نتيجه گيري

 بناي امامزاده شمس الدين از بناهاي دوره صفويه است، كه متاسفانه به سبب حوادث طبيعي چون زلزله و سيل از آسيب مصون نمانده است. تعميرات و تغييرات انجام شده هنگام بازسازي بقدري زياد است كه بنا را از حالت و فرم اوليه خارج كرده است.درنتيجه بناي كنوني از لحاظ هنر معماري فاقد ارزش مي باشد.

اگر خواسته باشيم بنايي را از اين مقبره بدست دهيم بايد گفت كه بناي كنوني نياز به بازنگري و تعميرات و مرمت دوباره دارد.زيرا معماري كنوني فاقد آن اصالت معماري و اصول معنوي حاكم بر اين گونه بناهاست. بنابراين لازم است جهت بازسازي آن به نكات زير توجه شود:

-          نماي بيروني بايد بصورت هشت ضلعي منظم دوباره سازي شود.

-          سقف شيرواني آن برداشته و گنبدي زيبا همچون گنبدهاي دوره صفويه ساخته و پرداخته شود.

-          قسمت داخلي گنبد، بصورت عرقچين ساخته شود

-          نورگيرهاي زير تاق قوسها ، مرمت و بازسازي گردد

-          ضريح آن كه از ضريح هاي زيباي دوره صفويه است، بررسي شود و مورد حفاظت قرار گيرد.