دو اطلاعيه از انتخابات دوره هفدهم مجلس شوراي ملي 

  • مقدمه

اين دو اطلاعيه از سوي طرف‌داران آيت‌الله موسوي جلالي در دوره ملي شدن صنعت نفت مي‌باشد. در اين دوره بين طرف‌داران آقاي جلالي كه عموم مردم بودند و طرف‌داران مسعودي كه وابسته به فرمانداري بودند شديداً درگيري‌هاي انتخاباتي وجود داشت و اگر مقاومت مردم نبود يقيناً راي به نام مسعودي ها تمام مي شد. ما در تحليل اوليه اين دو اطلاعيه نكات ذيل ضروري به نظر مي‌رسد:

1-  مجلس هفدهم تنها مجالس مردمي است كه نمايندگان واقعي مردم در آن شركت داشتند و بيانگر آراؤ مردم بوده و به قاطعيت مي‌توان گفت تقريباً همه مردم در آن شركت كرده‌اند (با توجه به اينكه زنان در انتخابات شركت نمي‌كردند) و در همين دوره هم بود كه مرحوم آيت‌الله جلالي به نمايندگي واقعي مردم برگزيده شد.

به‌عنوان مثال اگر دورة هفدهم را با دوره پانزدهم مقايسه كنيم، به نتيجة جالبي دست پيدا مي‌نماييم:  در دورة پانزدهم از كل آرا يعني 12745 راي، مسعودي 12215 رأي به دست آورده است؛ يعني حدود 500 نفر به او رأي نداده‌اند و در دورة هفدهم كه همه مردم حضور داشتند از مجموع 8800 راي، 5630 راي را مرحوم جلالي كسب كرده است كه نشان مي‌دهد كه كدام راي واقعي است و كدام تقلبي و كدام نماينده انتصابي است و كدام انتخابي.

2- در اين اطلاعيه ها ازشاه تعريف‌شده و اين امر ناظر به ادبيات آن دوره بوده است كه از روي ناچاري و غير آن از شاه تعريف مي‌كرده‌اند و در عين حال حرف‌ها و نظرات خود را نيز بيان مي‌نمودند.

3- اسامي بعضي از افراد موافق مسعودي و مخالف جلالي با عناوين خاصي آورده شده است كه حذف گرديده‌اند.

4- از معتمدين و بزرگان شهر كه طرفدار آقاي جلالي بوده‌اند، اسم آورده شده است كه ضروري به نظر مي‌رسد اعلام ‌گردد كه عناوين و القاب اعلام‌شده نظرات چاپ كنندگان اطلاعيه بوده است و اسامي افراد ديگري كه در اين واقعه حضور داشته اند نيز نيامده است.

5- در مورد مسعودي ها لازم به ذكر است كه خاندان مسعودي از خاندان هزار فاميل وابسته به دربار پهلوي بوده‌اند و در دوره‌هاي چهاردهم تا شانزدهم واز هجدهم تا  بيستم بر مسند نمايندگي تكيه زده‌ و به زور ارعاب و تهديد و تطميع، نمايندگي مردم به دماوند را به عهده داشتند. از دوره ششم به بعد هر چه كه به دورة آخر نزديك‌تر مي‌شويم انتخابات بيشتر از گذشته شكل فرمايشي به خود مي‌گيرد تا آن كه در زمان مسعودي ها به شكل تقسيم ارث درآمده و از برادر به برادر و از پدر به پسر نمايندگي مردم به ارث مي‌رسد.

  • اطلاعيه شماره 1

« خدا با ماست – تا پاي جان مبارزه خواهيم كرد

با شروع انتخابات بار ديگر عناصر مرموز و كهنه كاري كه سال‌هاست داغ باطله بر پيشاني خيانت‌كار آنان هويداست خود را براي غصب حقوق مردم آماده كرده و به عنوان كانديداي دولتي به وسيله قواي مجريه مردم را تهديد و زارعين بدبخت را مرعوب مي‌نمايد. زيرا بدون توسل به قدرت ژاندارم جرئت ورود به دهات را ندارند. خوشبختانه ملت ايران آقاي محمد علي مسعودي مدير روزنامة پست تهران را به خوبي مي‌شناسند و حاجتي به معرفي ايشان نيست.

آقاي محمد علي خان كه در دورة پانزدهم و شانزدهم به نمايندگي ارثي دماوند انتخاب گرديده، در اين دوره نيز مي خواهد  خود را به عنوان كانديداي دولتي و سوءاستفاده از محبوبيت شاهنشاه و دولت به مردم تحميل نمايد و به اساسي‌ترين حقوق مردم تعدي كرده بار ديگر مشتي اشخاص استفاده جوي قند و شكر دزد را كه از بركت نمايندگي آقاي محمد علي خان هم خودشان صاحب آلات و الوف شدند و هم سهميه آقاي مدير پست تهران را دادند به گردن مردم سوار نمايند.

چند نفر انگشت‌شمار كه براي آقاي محمدعلي خان سينه چاك مي‌دهند دزدهاي هرزه و چاقو كشان حرفه‌اي نظير حسين، اصغر و محمد و اكبر و ساير رجال همطراز ايشان مي‌باشند كه به كمك آقاي حسن مسعودي (پدر)، قاسم آقا (اخوي) مشغول سنگر بندي شده اند اما مردم دماوند و فيروزكوه آن‌طوري كه در دوره سابق زير بار زور و پول و تهديد و تطميع نرفتند در اين دوره نيز تا پاي جان  به مبارزه خواهند پرداخت و جز وكيل محلي يعني اهل و ساكن دماوند كه علاقه ملكي و آبا و اجدادي داشته باشد به ديگري رأي نخواهد داد و با صندوق سازي مبارزه خواهند كرد و هر گونه اعتبارنامه اي كه به دست آقاي محمد علي خان يا افرادي نظير ايشان داده شود مخدوش و غير قابل اعتبار دانسته؛ با مراجعه به مراجع قضايي و مجلس شوراي ملي بطلان آن را صادر خواهند كرد.

كيست كه نداند افرادي نظير محمدعلي خان مسعودي مملكت را به اين روز سياه نشانيده  و هميشه نقش ستون پنجم را براي بيگانگان بازي كرده‌اند.

كيست كه نداند عدم وجود زمينه آقاي محمد علي خان را مجبور كرده است بسته‌تر و سر به دامان قواي ژاندارمري ري دراز نمايد و با دخالت غيرقانوني فرماندار و رؤساي انتظامي شهر دماوند مردم را مرعوب نموده ، به عنوان كانديداي دولت و دربار به نام شاهنشاه و سپهبد زاهدي خود را بر مردم دماوند و فيروزكوه تحميل نمايد. اين در حالي كه مردم مي‌دانند  سوابق سياه آقاي محمدعلي خان آن‌قدر تاريك و لكه‌دار است كه روح بزرگوار شاهنشاه رعيت پرور و دولت مبعوث اعليحضرت شاهنشاه از نزديكي افرادي نظير ايشان بيزار و منزجر و متنفر است.

همه مي‌دانند كه دستگاه شركت مسعود سعد با سرمايه ميليون ها ريال كه از تفاوت فروش شكر‌هاي مردم دماوند در بازار آزاد تهيه شده به كارافتاده ، نتيجه دو دوره وكالت محمد علي مسعودي است وگرنه سرمايه پدري جناب آقاي محمد علي خان قدرت به وجود آوردن اين شركت و داشتن سهم در شركت لواتتور و پرس اكسپرس و داشتن سهام از معادن انارك (همكاري با شركت عام) را هيچ وقت نداشته است.

كانديدايي آقاي محمد علي خان اعلام خطر به مردم تمام كشور است زيرا يك بار ديگر دزد‌ها و جاسوس‌ها - ترياكي هاي حقه‌بازي كه نقش ستون پنجم انگليس را هميشه بازي كرده اند -  براي دست يافتن به اساسي‌ترين حقوق مقدس ملي نمودار مي‌سازد.

نه تطميع و نه تهديد و نه سرنيزه ژاندارم‌ نخواهد توانست ما را از مبارزه مقدسي كه به پيروي از دستورهاي قرآن كريم و فرمايشات مولاي متقيان امير المؤمنين علي (ع) در پيش گرفته ايم بازدارد ؛ زيرا بنا به مواعيد شاهنشاه و اعلاميه‌هاي مكرر در دولت ، انتخابات در سراسر كشور آزاد است. تا پاي جان از حق خود دفاع خواهيم كرد - كشته خواهيم شد ولي زير بار زور و تهديد نخواهيم رفت. آينده صحت اين مدعا را ثابت خواهد نمود.

هيئت مؤتلفه جمعيت مسلمانان وطن‌خواه - عقاب البرز»

 

  • اطلاعيه ي ديگر

« هم‌ميهنان عزيز و همشهريان رشيد و بيدار دماوند و فيروزكوه

مدتي مي‌گذرد كه دماوند و فيروزكوه غرق در مبارزه و فعاليت بي‌سابقه ايست كه شايد در تاريخ مبارزات انتخاباتي كم‌نظير باشد. چندين هزار زن و مرد و پير و جوان با وحدت و اتفاق و شهامت زايدالوصفي در راه تأمين آزادي انتخابات و احقاق حق خود دست به مبارزه دامنه‌دار و شديدي زده اند.

اين چندين هزار نفر با ايمان كامل به مقام شامخ سلطنت مشروطه و قوانين جاري در مقابل شديدترين فشارها و پليدترين توطئه‌ها مقاومت مي‌نمايند. دماوندي ها با اعتماد به قول و اعلاميه دولت وقت و قول شرف سرپرست وزارت كشورو با كمال نظم و آرامش در حدود مقررات و قانون مي‌خواهند آزادانه در انتخابات شركت كنند و نماينده تعيين نمايند.

هم‌ميهنان عزيز و مردم رشيد دماوند

محمد علي مسعودي عنصر پست و بي شرافتي كه در خانواده خيانت و نوكري بيگانه بزرگ شده‌ است خود را صريحاً بدروغ كانديد دولتي معرفي مي‌نمايد و تمام نيروهاي انتظامي باتفاق فرماندار، قاسم مسعودي هرزه و بد سابقه را در پناه خود گرفته و به مردمي شريف و نجيب دماوند حمله‌ور شده‌اند.

قراگزلو فرماندار، در دفعه اول تشكيل انجمن نظارت دست بتقلب و حقه بازي زد و آراء دو نفر از معاريف و محترمين را كم وكسر خواند و وقتي جنابان محمد خرمي و حاجي آقاجان واسعي به اين عمل اعتراض كردند، افتضاح جناب فرماندار برملا شد.اين فرماندار كه بايد مجري قانون و بيطرف باشد بدست مبارك! در روز روشن اعلاميه كانديد ملي و محلي جناب آقاي جلالي موسوي را ازديوار پاره كرده و بخط شريف!؟ نوشت « محمدعلي مسعودي را انتخاب كنيد!» و يقينا چنين عملي كثيفي در تاريخ تشكيل وزارت كشور سابقه ندارد. اين فرماندار نوكر صفت در جلسه باتفاق رياست فائقه انجمن سابق و ايضا رياست قلابي انجمن قلابي فعلي بفزوني رئيس فرهنگ ماموريت مي دهند كه براي پرداخت حق الزحمه به رئيس ژاندارمري تهران عزيمت و مبلغ 50000 ريال دريافت دارند.

اين جناب قراگزلو تمام كدخداهاي دهات را جمع كرده و شرط لغو نشدن احكام دهباني آنان را فعاليت براي وكالت مسعودي قرار مي دهد. اين فرماندار فرمانبر مسعودي علنا مردم را تهديد و تطميع مي كند و بتوطئه بر عليه مردم مشغول است.

سرگرد ژاندارمري ژاندارمهاي مسلح خود را بجان ومال و ناموس مردم انداخته و قاسم مسعودي باتفاق ژاندارمها انجمن هاي فرعي را تشكيل داده است. جيپ ژاندارمري هم علنا بفعاليت انتخاباتي براي مسعودي مشغول مي باشد.

ژاندارمري كانون پرونده سازي و پاپوش دوزي براي مردم شده و مردم وطن پرست و متدين را بعناوين واهي مورد آزار و اذيت قرار مي دهد.

و رئيس شهرباني سابق دماوند را كه افسر شريف و وظيفه شناسي بود چون در توطئه آنها شركت نكرد فورا عوض كردند ولي مبارزه مردم در راه خداو عدالت متوقف نشد و چهارده نفر از اعضاء شريف و عزيز و محترم انجمن اصلي و علي البدل استعفا كردند و نام خودو شهر خود را بلند آوازه ساختند و آنچنان تو دهني سختي به مسعودي وعوامل رسوايش زدند كه در تاريخ دماوند باقي خواهد ماندو اين عمل چند روزي مصرف ترياك و شيره را در انجمن ( يزيدي ها) بيشتر كرد.

تمام مملكت ايران اين اقدام شجاعانه را تحسين كردند ونام دماوند با احترام و عظمت بر سر زبانها افتاد. بعد از اين استعفا اصحاب يزيد دستپاچه شند.نقشه ها كشيدند و قاسم مسعودي را بپابوس و التماس مردم فرستادند. يكي دو نفر را به ميانجيگري گسيل داشتند ولي رشد وبيداري و توجه مردم بيشتراز اينها بود و نقشه آ‹ها را عقيم گذاشت. كار به جايي رسيد كه در دعوت 36 نفر دوم، وقتي اكثريت مدعوين بعنوان اعتراض حاضر نشدند، كمبود عده را از ميان خيابان و بازار جبران كردند  و بدون دعوت قبلي و بدون صلاحيت و بدون سواد عده را دعوت نمودند و آنچنان انجمني ساختند كه تتا دنيا دنياست لكه ننگ آن پهلوي لكه هاي ننگ ديگر بر دامان تشكيل دهنده آن و عاملين رسواي مسعودي باقي خواهد ماند.

بعد ازاين جريان مفتضح سيل اعتراض مردم بطرف فرمانداري روان شد و زلزله بر بساط دزدان آراء مردم انداخت. اين دفعه رئيس شهرباني جديد الولاده دست به بگير و ببند زد و مردم را از تلگرافخانه كه درهمه جاي دنيا مصونيت دارد بزور خارج ساخت  و پيرمرد سپيد موي و محترمي 80 ساله را چون حاج عيسي حاج علي اكبري و شخص عزيزي مثل حاج آقاجان واسعي و جوانان شرافتمند و رشيدي چون حسين رستمي وعباس قهرماني و محمود حيدري و يكنفر ديگر از محترمين را به زندان انداخت و چندين نفر هم مورد ضرب و شتم و جرح مامورين انتظامي قرار گرفتند كه منجر به شكايت به دادگاه شد. مختصر اينكه فرمانداري ! شهرباني، ژاندارمري مثل سرطان مهلك بجان مردم افتاده اندو آزادي و اسايش مردم را از مردم سلب كرده ند.

آقايان فرماندار، رئيس ژاندارمري، رئيس شهرباني

گناه ما چندين هزار زن و مرد مسلمان وطن خواه كه به اعتماد قول واعلاميه دولت و قول شرف كفيل وزارت كشور آزادي انتخابات را مي خواهيم چيست؟!

ما  جز اينكه ماليات مي‌دهيم و شما درجه مي‌گيريد و زندگي مرفه داريد چه جرمي مرتكب شده ايم؟ اين‌ مردم كه اكثريت آن‌ها گرسنه و برهنه اند در مملكت مشروطه ايران حق خود را مي‌خواهند. شما فكر نكنيد دنيا تمام شده هميشه سرنيزه بالاي سر مردم سايه مي‌اندازد. من حسابي و كتابي در كار است و شما به عنوان دخالت در انتخابات و سلب  آسايش مردم تعقيب خواهيد شد.

در اين ميان يك سرگرد ژاندارمي بنام سرگرد خادم كه در مرخصي اداري است با بند و بست قبلي با مسعودي و بدون هيچ سمت اداري مرتباً مردم دماوند را به زبان‌هاي مختلف تهديد مي‌كند و از لباس افسري سوءاستفاده مي‌نمايد.

رياست محترم انجمن توصيفي؟!

شما در اين شهر بايد زندگي كنيد و در ميان اين مردم به سر بريد. فاميل و بستگان خود را براي خاطر يك بيگانه  به سرنيزه و تفنگ سپرده‌ايد. مردم اين شهر به دستور شما در دست ژاندارم‌ها اسير شده اند. بهترين پيرمرد ها و بهترين جوان‌ها به دستور شما به زندان افتاده‌اند. سادات بني‌عباس در مخالفت با سادات بني‌هاشم عاقبتشان چه بود كه شما همان راه را ادامه مي‌دهيد؟

يقين داشته باشيد اگر دماوند در اين مبارزه شكست بخورد سربلند و شرافتمند و فاتح است و شما در هر صورت شكست خورده ايد. حسين (ع) كشته شد ولي مغلوب نشد، يزيد پسر پيغمبر را كشت ولي فاتح نشد.

همشهريان رشيد دماوندي و فيروزكوهي 

به مبارزه خود در راه خدا و شرف ادامه دهيد. چه در انتخابات موفق شويد و چه نگذارند شما پيروز گرديد شما فاتح و موفقيد. و مردم اين مملكت قضاوت خود را كرده اند و بالاخره در اين مملكت جايي پيدا خواهد شد كه به فرياد شما برسد.  مسعودي دروغ مي‌گويد. دولت مطابق اظهار خودش كانديد ندارد و با مقاومت شما ، مداخله كنندگان در انتخابات بالاخره تسليم خواهند شد. اميدوار باشيد و مقاومت كنيد.

و ان تنصروا ا... ينصركم و يثبت اقدامكم – مردم دماوند و فيروزكوه»