اولين پژوهش جامع علمي و فرهنگي درباره دماوند، بلندترين كوه ايران

صنم مودي

تهران – ميراث خبر: كتاب « دماوند، بلندترين كوه ايران»  كه توسط دو پژوهشگر اتريشي نوشته شده است شامل اطلاعات فرهنگي، اجتماعي و طبيعي درباره كوه دماوند است و همچنين اين كتاب داراي نقشه اي است كه در نوع خودكاملترين نقشه اي است كه تا به حال از دماوند تهيه شده و اين امكان را در اختيار افرادي كه قصد مطالعه موقعيت كوه دماوند و صعود به آن رادارند، قرار مي دهد.

اين يك اتفاق نبود كه اتريشي ها درباره ايران به ويژه كوه بلند دماوند به تحقيق و مطالعه روي آوردند.رابطه كهن بين ايران و اتريش با «يوزف فراي فون هامر پورگشتال» در سال هاي 1856 – 1774 ميلادي از شهر گراتس آغاز شد. پورگشتال درسن 14 سالگي وارد «آكادمي اورينت» شد كه بنيانگذار آن ملكه اتريش « مارياتزرا» بود.

وي با زبان فارسي آشناو شيفته مشرق زمين شد. ترجمه ديوان حافظ او توجه اروپاييان به ادبيات مشرق زمين را جلب كرد و پايه و اساس ديوان شرقي گونه شد.افرادي همچون « كوتشي» ، « تيتچه» ، « بوبك» ، « استارتيل ساور» ، « رشينگر» ، « دتيس» ، و «آلفونس گابريل» در معرفي ايران به اروپاييان سهم بزرگي به عهده داشتند.

اينك 150 سال است كه اتريشي ها دانسته هايي درباره ايران و به خصوص دماوند ارايه كرده اندو دماوند همان دماوند است كه بوده، پوشيده از برف سپيد و شايد هم به كساني كه در جستجوي اسرارش هستند لبخند مي زند.

در آذر ماه سال 1384 كتابي تحت عنوان « دماوند ، بلندترين كوه ايران» در تعدادي از كتابفروشي هاي تهران در دسترس عموم قرار گرفت.

نويسندگان اين كتاب دكتر « كارل گراتسل» تاريخدان و پروفسور دكتر « روبرت كوستكا» باستان شناس از استادان دانشگاه گراتس هستند.

اين دو نفر با ديگر همكاران خود در دو سفر عملي در سال هاي 1999 و 2000 ميلادي و سه سال مطالعه تحقيقي در ارتيش، موفق به چاپ اين كتاب شدند.

گراتس و كوستكا در مقدمه ناشر اتريشي چنين آورده اند: « قصه هاي هزار و يك شب ايران را از كودكي شيفته آن بوديم، با لذت به ياد مي آورديم. بعدها در مدرسه، در درس تاريخ ، به نام ايران آشنا شديم.آنها پس از اشاره به درس تاريخ وشكست ايرانيان از اسكندر و خاطرات ماركوپولو و شيفتگي شان از خواندن سفرنامه « سون هدين» اتريشي و «هربرت تيشي» درباره ايران چنين ادامه مي دهند:« تمامي اين تصاوير كه خيال ما را پروبال مي داد، در خاطره مان باقي مانده و تصويري از مشرق زمين به ماداد، تصويري جذاب كه آرزوي سفر وديدن سرزمين هاي دور دست را در ما زنده نگه داشت.»

گراتسل و كوستكا در شرايط بعد از جنگ دوم نتوانستند به آرزوي خود دست يابند.بايد چنددهه مي گذشت تا آرزوي دوران جواني آنها، سفر به مشرق زمين و جستجو و تحقيقات علمي كوهستان هاي آن تحقق مي يافت.

سرانجام چنين روزي فرا رسيد.آنها در سال 1970 ميلادي با ميني بوس فولكس واكن با بار و بنه زياد و مجهز به دستگاههاي محاسبه واندازه گيري و وسايل كوهنوردي راه درازي را پشت سر گذاشتند تا به انتهاي شمال شرقي افغانستان ، حدود مرز چين رسيدند. آن زمان اين نقطه از جهان در نقشه جغرافيايي ناشناس بودو تكه سفيدي بيش نبودآنها اين تكه سفيد را روي نقشه مشخص كردن و به آن هويت جغرافيايي  دادند :« بدين شكل ما در سفر به افغانستان براي اولين بار قدم در سرزمين ايران گذاشتيم .آن روزها عبور از جاده ها عملي ماجراجويانه بود! از شمال ايران، از دره كوه البرز گذشتيم و براي اولين بار در زير آسمان آبي به عظمت دماوند با دامنه پوشيده از برف و يخ پي برديم. در بازگشت تصميم گرفتيم به اين كوه برديم. در بازگشت تصميم گرفتيم به اين كوه صود كنيم. اين اولين برخورد ما با كوه هاي آسيا بود كه با افغانستان و كوه هاي آن كه فاقد تحقيقات علمي بود شروع شد.بعدها در سال 1975 ميلادي به پامير صعود كرديم و نتيجه تحقيقات  مادر كتابي كه تصاوير بسياري داست منتشر و به سرعت ناياب شد.» گراتسل و وستكا در سال 1987 كتابي تحت عنوان « هنر و فرهنگ در حاشيه جاده ابريشم» و در سال 1990 كتابي به نام « كوه هاي مقدس دنيا» منتشر كردند كه شامل كوههايي بود  كه براساس سنت هاي مذهبي و فرهني و تاريخي به كوه هاي مقدس شهرت داشتند :« به اين ترتيب پاسخ به اين پرسش كه چگونه به فكر افتاديم درباره بلندترين كوه ايران كتاب منتشر كنيم، داده شد.»

كتاب دماوند برپايه دو سفر علمي و تحقيقاتي گروهي در سال 1999 و 2000 ميلادي و سه سال مطالعه تخصصي شكل گرفت. كارل گراتسل ، كلوك، روبرت كوستكا و والتر كوشل در تحقيقات ميداني نقش اساسي را برعهده داشتند. گروهي از محققان از جمله كامريت زمين شناس، لازار هواشناس ، پرنر دين شناس و ولينگر گياه شناس با پژوهشگران همكاري كردند.

گراتسل درباره دلايل سفر به ايران و مطالعه بر كوه دماوند مي گويد:« 10 سال در نپال هيماليا با دستگاه فتوگرامتري كار كردم بعد از اين كه اين پروژه تمام شد در فكر كارآينده بوديم .ما دوستي در تهران داشتيم و تلفن زديم و شرايط مهيا شد و ما به دماوند صعود كرديم.»

گراتسل مي افزايد:« دوستي، محبت و مهمان نوازي ايرانيان كه زبان زد دنيا است ما را شيفته خودكرد.»

اين محقق اتريشي مي گويد :« در سال 2000 با اسب و قاطر بارها دور دماوندرا گشتيم و نخستين گروه از اروپاييان بوديم كه اقدام به سفر دور دماوند كرده بودند.»

كوستكا نيز مي گويد:« 30 سال بين دو سفرمان به دماوند فاصله افتاد اما ثمره اين سي سال جدايي اين كتاب است كه ميوه دماوند به شمار مي رود.»

يكي از دستاوردهاي ارزشمند اين پژوهش در كتاب دماوند ، نقشه اي با مقياس 150000 است .اين نقشه براساس اطلاعات فضايي و برپايه محاسبات واندازه گيري ها به وسيله گروه تحقيقاتي تهيه شده است.

نقشه تهيه شده كاملترين نقشه اي است كه تا به حال ازدماوند تهيه شده و اين امكان را در اختيار افرادي كه قصد مطالعه موقعيت كوه دماوند و صعود به آن را دارند، قرار مي دهد.

ايرج هاشمي زاده مترجم كتاب و مقيم اتريش درباره جشني كه براي معرفي چاپ آلماني اين كتاب در شهر گراتس برگزار شده بود ، در ابتداي كتاب تحت عنوان يادداشت هاي مترجم چنين نوشته است :« شب زيبايي بود.در قلب اروپا و هزاران كيلومتر دور از «دماوند» آن هم با شناخت و بضاعت حقيري كه دامنگير همه ماست كه دماوند قله كوهي  است در كنار تهران و چهار فصل پوشيده از برف ، همين و بس! و بعد كتاب را ورق مي زني تازه مي فهمي « دماوند» ي كه تو مي شناسي با «دماوند» ي كه اين جماعت فرهنگي مي خواهند به تو معرفي كنند دو كوه متفاوت است!».

« ترجمه و انتشار «دماوند در ايران» ضروري بود.دماوند شناسنامه ماست و شايد هم بهانه اي شود براي پژوهشگران و محققان ما به ويژه علوم طبيعي كه سرزمين ناشناخته ما را جستجو و پژوهش كنند تاآينده اگر صحبت از قشقايي ها وبختياري ها شد، فقط به اين بسنده نكنيم كه ايلي هستند كه تابستان و زمستان ها كوچ مي كنند و همين و بس!»

فرهاد ورهرام مستند ساز و پژوهشگر مردم نگار، پس از آگاهي از انتشار اين كتاب به زبان آلماني مصمم شد اقداماتي براي ترجمه و انتشار آن به زبان فارسي انجام دهد.

وي در يادداشتي كه تحت عنوان « آنچه خود داشت ....» در كتاب دماوند، چنين آورده است: « چاپ اين كتاب توسط ناشر اتريشي و با همكاري دانشگاه گراتس باعث خوشحالي ام شد و حسرت اين كه چرا كاشفان اين سرزمين معرفي كنندگان آن درزمينه هاي باستان شناسي ، تاريخ، جغرافيا، مردم شناسي، معماري، هنر وادبيات و ديگر مقوله ها بايد غيرايراني باشند بر دلم باقي ماند و گويا آنچه خود داشت ز بيگانه تمنا مي كرد.»

شرايط انتشار اين كتاب توسط دو ايراني مقيم اتريش كه در سرمايه گذاري يا فعاليت هاي فرهنگي هچگونه سابقه اي نداشتند و فقط به دليل علاقه به سرزمين شان مهيا شد.

كتاب دماوند در 196 صفحه در قطع رقعي، داراي تصاوير متعدد رنگي و سياه و سفيد است و نقشه ي ضميمه اين كتاب شده كه در نوع خود بي نظير است.

از ويژگي هاي كتاب دماوند استفاده آن براي همگان است .نويسنده كوشيده است تا جايي كه ممكن است مفاهيم علمي را براي خوانندگان ناآشنا به اين مفاهيم ساده و قابل درك كنند.

در اين كتاب پس ازمعرفي واژه شناسي دماوند ازدوران هاي كهن تا حال، اطلاعاتي نيز درباره زمين شناسي، آتشفشان ، آب و هوا، حيات گياهي، نقشه هاي دماوند ازگذشته تا حال ، تاريخ كشف دماوند، دماوند در سفرنامه ها از قرن پانزدهم تا حال، دماوند از نگاه اسطوره و تاريخي و مذهب، سكونت گاه ها، مناطق مسكوني دردامنه دماوند، دامداري، قله ها، غارها و آثار تاريخي ، خطرات كوه و پناهگاه ها و سرانجام مطالبي را درباره گردشگري به تفصيل آورده شده است.

تنها مطلب افزوده به اين كتاب از سوي ناشر ايراني ، قصيده بلند «دماونديه» از ملك الشعراي بهار است.