ستارگان پرفروغ دماوند

علما و قضات محله قاضي دماوند

حميد مشهدي آقائي

  • اشاره

در شماره سوم، سال ششم مجله " ميراث شهاب " كه ارگان كتابخانه آيت‌الله مرعشي نجفي است، مقاله‌اي به قلم آقاي هاشمي ايزدپناه با عنوان اسناد و اطلاعاتي از دوره صفوي درباره شهر دماوند چاپ رسيده است. اين مقاله به نسخه‌اي جنگ مانند اشاره دارد كه گردآورندگان يكي از شخصيت‌هاي علمي و مذهبي دماوند در قرن يازدهم به نام معين‌الدين محمد دماوندي است. ازآنجاكه اين مقاله  داراي برخي اصطلاحات فني و علمي و اشاراتي به مطالب ديگر در اين نسخه خطي است (كه ربطي به موضوع دماوند ندارد) آن را  خلاصه و بازنويسي كرده‌ايم و در پايان نيز چند نكته را به عنوان جمع‌بندي يادآور شده ايم. باشد كه گامي در راه تدوين تاريخ دماوند باشد وعزيزاني را به تامل و حركت و اقدام وادارد، تا با همت مضاعف و تلاش دوچندان وظيفه خود را به ديار خود ادا نمايند.

در ميان نسخه‌هاي خطي كتابخانه دانشگاه پرينستون  در ايالت نيوجرسي آمريكا، نسخه اي است به شماره 524 (سري جديد) كه آن را يكي از عالمان بزرگ دماوند در اواخر دوره صفوي جمع‌آوري كرده بود و در آن مطالب زيبا و خواندني را درباره شهر خود - دماوند-آورده است. نسخه مذبور در دويست و شصت و سه برگ به قطع خشتي گردآوري شده است . در نسخه خطي 14 رساله در تفسير، تاريخ، فقه، حديث، اصول فقه ، علوم قرآن، عرفان ، لغت، كلام، طب، ادبيات عرب و فارسي آمده كه هر يك حاوي اطلاعات مفيد و ارزشمند است. مولي  معين‌الدين محمد عمده نسخه را به خط خود نوشته است.

1-  يكي از اين رساله‌ها به نام رساله استخراج اسامي معصومين از آيات قرآني براساس " بينات و زبر" تأليف شيخ معين‌الدين است. در پشت برگ  سوم اين رساله از يكي از علماي دماوند با اين تعابير ياد شده است:« جناب مستجمع الفضائل المرشد الي سبيل الله مولانا جلال الدين هدايت الله بن زين الافاضل في العالم الواصل الي رحمت الله وجيه الدين حبيب الله القاضي الدماوندي»

ظاهراً رساله " بينات و زبر " از مولانا جلال‌الدين است و معين‌الدين رساله استخراج اسامي را براساس آن تدوين نموده است.

2- همچنين در ادامه متن قباله بيع نصف قريه لومان به انشاعالم فوق‌الذكر جلال‌الدين هدايت‌الله آمده است كه بخشي از آن به شرح زير است: … امير كمال‌الدين حسيني آنچه را كه در تحت تصرف و تملك خود داشتند و آن نصفي است از تمامي قرية لُمان  واقع در الكاء دماوند من بلوك جمارود، با آنچه مخصوص مبيع موصوف است و محدود به حدود اربعه:  شرقيا به «اوزكريوه» كه متصل است به قريه زان و يك حد قبلي به سرخ كمر و باكريوه اتاق سرا و لكام دره و كريوه آهك بريزان تا دامنه كوه غربيا و تا بيابان شرقيا ... و كان ذالك في سادس شهر رمضان المبارك سنه ستين وتسعمائه من الهجره النبويه 0960 ه.ق)

در اين قباله نام افرادي جون: علي بن محمد لماني، محمود بن احمد سليماني، رئيس علي بن لاري امير طالب بن امير كمال‌الدين حسيني، امير سيد زين‌العابدين حسيني .

3 - تاريخ وفات عالي‌جناب جلال‌الدين يدالله فرزند وجيه الدين همت الله

4- تاريخ وفات مولانا رفيع‌الدين عبدالحي فرزند جلال‌الدين يدالله با اين شعر:

بودم در ري زلار جان آمد كُرد / دوشاب خريده بود با خود مي برد

گفتم: ز دماوند خبري داري. گفت:

شد واقعه اي كه عالم از غم افسرد / سردفتر اهل علم وفضل و تقوي / عبدالحي، قاضي دماوندي مرد

5 -  تاريخ وفات جد شيخ معين‌الدين-كاتب مجموعه-به نام شيخ ابوالفتوح كه فرزند مولا رفيع‌الدين عبدالحي است  با اين بيت:

حيف و صد افسوس كز باغ جهان شد مختفي / شيخ الاسلام دماوند آن گل بستان شرع

سال تاريخ وفاتش را چنين فرمود عقل / آه از حامي دين و واي از آن برهان شرع

6- تاريخ وفات پدر شيخ معين-ملا عبدالرحيم دماوندي (نوزدهم جمادي الاول 1137 ه. قمري)

براي ماده تاريخ وفات مولا عبدالرحيم، دو شعر از 2 تن از بزرگان دماوند به نام‌هاي مولانا محمد سالم و و ملامحمد مهدي خطيب ذكر شده است.

1-  تاريخ وفات عموي شيخ معين‌الدين به نام مولانا كمال‌الدين عبدالرزاق 5 صفر به 1095 ه. ق

2- صورت قبالة نكاح ميرزا محمد رفيع العقيلي

فرزند سيد شمس‌الدين محمد هاشم عقيلي با دختر ميرزا محمد رحيم عقيلي به مهريه 300 تومان نقره مسكوك در تاريخ 13 ذي‌الحجه 1093 ه.ق كه مهمور به مهر محترمان دماوندو  گروهي از سادات عقيلي است كه در ناحيه آمل و لاريجان بوده و برخي در دماوند مي‌زيسته‌اند.

3-  تاريخ بناي مسجد جامع دماوند در برگ 66 نسخه خطي آمده است بدين شرح :« تاريخ بناي مسجد جامع بلده خلد پايه دماوند كه از ابنيه عتيقه بوده بنابر آنچه قدرت قدوة الافاضل قاضي فاضل (عموي ديگر شيخ معين الدين) درظهر كتاب قلمي فرموده كه تاريخ بناي مسجد مزبور قبل از انهدام سال 444 ه.ق بوده است كه در سال تحرير اين مقاله ( 1135) ششصدو نود و يك سال از بناي آن گذشته است واين تاريخ اصح واقوي است از تاريخ كه از وصيت درويش محمد قريشي نقل شده كه بناي آن را در  202 مي داند.( طبق اين تاريخ از بناي مسجدجامع حدود 990 سال مي گذرد و بنا به نقل دوم هزارو صد و ده سال)

4- پس سند فروش نسيه خري لومان (لمان)، صورت قباله ملك جاجرود آمده  كه آن زمان جزو دماوند بوده است. چنانچه در متن قباله  آمده است: و آن‌ همگي و تمامي اراضي و املاك معينه است واقعه در حوالي و اراضي وادي جاجرود من توابع العراق العجم المحدود بالحدود الاربعه شرقيا منتهي به جبل بولان و ...

5- در اين نسخه چند بيت از اشعار ميرزانويس دماوندي ( آهي ) آمده كه به استقبال شعر حكيم فردوسي است. محمدحسين نورس دماوندي از خطه آه بود  و خطاط مهم، شاعر زبردست و از ملازمان صائب تبريزي بوده است كه ديوان اشعار او در كتابخانه موزه سلطنتي انگلستان است.

6- در بندهاي (69-61) اين نسخه تاريخ در گذشته چند تن از منصوبان 6 معين‌الدين كه همه از علماي ديني و متصديان مناصب شرعي ناحيه دماوند بوده‌اند يادداشت شده كه از نظر آگاهي از نام برخي رجال آن عصر در شهر دماوند ارزنده است كه خلاصة آن چنين است:

تاريخ وفات وجيه الدين هيبت الله ابن مولانا زين الدين علي بن مولانا الاعظم الاكرم جمال الدين حسيني بن مولانا نظام الدين احمد.

چنانچه مي بينم، نام چهارتن از بزرگان و عالمان دماوند آمده است.

1-  در برگ 123 اين مجموعه با خط و مركبي جديدتر بيت شعري آمده كه نام يكي از بزرگان دماوند به نام آقاحسين بن معين الدين كه ظاهرا فرزند شيخ معين الدين است مي باشد كه در زمان كتابت اين شعار به جاي پدر شيخ الاسلام دماوند بوده است.

اين خلاصه مطالبي بود كه در اين مقاله به قلم آقاي هاشم ايزد پناه آمده است. البته وي در پايان اشاره به مقاله اي از آقاي محمود دژكام دارد كه در مجله آينده (سال هشتم 1361) درباره شمس الدين محمد و معين الدين محمد نوشته است.

در پايان با توجه به مقاله اي ايزدپناه و مطالب آقاي دژكام چند نكته جهت تامل و مطالعه و بررسي بيشتر را يادآور مي شويم:

1) از سياق مطالب و قريان مقاميه اين نوشته ها به دست مي آيد، علماي مزبور در اين متون از محله قاضي دماوند هستند كه در طايفه آنان قضاوت به شكل آباء و اجدادي ادامه داشت و پستان .

2) شيخ معين‌الدين محمدعلي مقاله فرزند ملا عبدالرحيم است و او از نوادگان شمس‌الدين محمد است. البته معلوم نيست شمس‌الدين محمد چندمين جد پدري او است …!

3) خانواده‌هاي اولادي، اولاديان، عسگراولادي، كيا ماري ، نمازي ، دژكام ، علم‌داري، ترسويي و … با واسطه يا بي‌واسطه از بازماندگان اين شيخ محي‌الدين محمد و از احفاد شيخ شمس‌الدين محمد هستند.

4) عده اي شيخ شمس‌الدين محمد را كه جد شيخ معين‌الدين است با  امامزاده شمس‌الدين محمد اشتباه گرفته‌اند از جمله جناب آقاي دژكام معتقد است مقبره كنوني  كنار رودخانه تار در محله فرامه متعلق به شيخ شمس‌الدين محمد است در حالي كه در برخي شجره نامه هاه شمس‌الدين محمد داراي بارگاه از اولاد امام مجتبي (ع) است.

5) ظاهراً مقبره شيخ شمس‌الدين محمد در حياط امامزاده شمس‌الدين محمد بود و سنگ قبر وي تا مدتي معلوم بود و همين هم‌جواري قبر شيخ شمس‌الدين محمد با امامزاده شمس‌الدين محمد موجب اين اشتباه شده است.

6) تاريخ دماوند و مناطق و روستاهاي اطراف آن نياز به كندوكاو و تحقيق بيشتري دارد. اما افسوس و دريغ كه نه مسئولان شهرستان در موضوع اهتمام دارند  و نه اهل فرهنگ و قلم بر اين مهم  دل مي‌سوزانند. نتيجه اينكه بسياري از مطالب مي‌دهد كه مي‌دهد كه ادعاها باقي مي‌ماند در حالي كه با گردآوري بسياري از اسناد موجود در ايران و مخارج و با صرف هزينه‌اي شايسته كه ارزش آن كمتر ساختن مدرسه و مسجد و حسينيه نيست مي‌توان تاريخ اين ديار را دقيق‌تر از گذشته نوشت و به نسل آينده تقديم كرد. چنين باد