كاوش هاي  باستان شناسي محوطه تاريخي وليران

  • مقدمه

درتيرماه سال 1385، دانشگاه علم و صنعت دماوند بدون استعلام از سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري اقدام به عمليات خاكبرداري و تسطيح تپه ماهورهاي بخش شرقي رودخانه تار كرد كه در حين خاكبرداري و تسطيح تپه ماهورها، تيغه بولدوزر در منطقه اي كه در بين اهالي به قلعه دختر، قلعه سنگي و قلعه خداآفرين معروف است به آثار يك حفره و بقاياي قطعات خمره هاي بزرگ و كوچك و ظروف سفالي برخورد كرد. با گزارش اهالي روستاي وليران، موضوع از طريق دفتر ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري شهرستان دماوند و فيروزكوه به سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان تهران محول گرديد و متعاقبا گروهي از  كارشناسان ارشد سازمان مزبور به محل اعزام و ضمن بازديد و بررسي مقدماتي در حفره ايجاد شده به اشيايي ازدوران تاريخي برخورد كرده و اشياء مكشوفه طي صورت جلسه اي به نيروي انتظامي گيلاوند تحويل داده شد( لازم به ذكر است كه اشياء مذكور در طي حفاري به سازمان عودت داده شد).

بنابر اهميت آثار مذكور، ادامه برنامه خاكبرداري متوقف و بلافاصله برنامه كاوش اضطراري محوطه تحت عنوان «گورستان تاريخي وليران» ارائه و با همكاري پژوهشگاه و پژوهشكده باستان شناسي، مجوز كاوش صادر و هيات كار خود را از تاريخ 3/5/85 آغاز و تا 19/6/85 ادامه داد. پانزده روز اول صرف جمع آوري خاك هاي دپو شده توسط بولدوزر گرديد و بعد از تميز شدن محوطه و نقشه برداري، بخش تخريب شده به 12 تراشه 10*10 تقسيم و 8 تراشه O16 و O17، M14، M15، M16، N15، N16، N17  مورد كاوش قرار گرفتند.

در ابتدا تصور بر اين بود كه اين محوطه گورستاني و متعلق به دوره اشكاني است ولي با گذشت يك ماه از كاوش، بقاياي معماري منظمي متعلق به دوره ساساني بر روي گورستان مشخص شد كه بخش زيادي از آن توسط بولدوزر تخريب شده بود و در بيشتر قسمت ها فقط پي سنگي  آن باقي مانده است.اين محوطه در همان روزهاي آغازين كار با شماره 16118  در فهرست آثار ملي ايران به ثبت رسيد.

  • موقعيت جغرافيايي

روستاي وليران واقع در بخش مركزي شهرستان دماوند و جزو دهستان تارود محسوب مي گردد. اين روستا در فاصله 4 كيلومتري شمال غربي گيلاوند، 5/1 كيلومتري جنوب شهر دماوند و در فاصله 500 متري شرق جاده آسفالته گيلاوند به دماوند قرار دارد.

محوطه تاريخي وليران در مختصات جغرافيايي 25 درجه و 3 دقيقه و 242 ثانيه طول جغرافيايي و 35 درجه و 41 دقيقه و 303 ثانيه عرض جغرافيايي و در حدود 500 متري جنوب روستاي وليران، بر روي تپه ماهورهاي ميان روستاي وليران در سمت شمال، روستاي شلمبه در سمت جنوب و در حاشيه شرقي رودخانه تارود قرار دارد.

  • گورستان اشكاني

دوره اشكانيان، يكي از محدود زمان هايي است كه هيچ گونه اجبار مذهبي يا آداب و رسوم، حاكم نبوده است؛ ضمن اين كه ايران، به شدت متأثر از فرهنگ يونان بوده است. به همين دلايل، تدفين نيز به گونه هاي مختلفي انجام مي گرفته است. در اين گورستان، 3نوع روش تدفين دست كَند زاغه اي، سنگ چين و صخره اي مشاهده شد.

مهمترين اثر مكشوفه دوره اشكاني، گوري دست كند يا دخمه اي است كه به صورت زيرزميني ساخته شده و شامل يك ورودي به عرض 60 و ارتفاع 160 سانتي متر و يك فضاي مركزي به ابعاد 60*140سانتي متر با سه حفره ديگر در اطراف كه نيم متر از آنها پايينتر است و فضاهاي اطراف به صورت سكو درآمده اند. اين فضاها به وسيله ديوارك هاي گلي تقسيم كننده از هم جدا شده اند.

فضاي جنوب شرقي در جهت شرقي – غربي و به ابعاد 90*40*255 سانتي متر كه در داخل آن يك تدفين و استخوان هاي جمع شده سه اسكلت در ضلع غربي قرار داشت. فضاي شمال شرقي در جهت شمالي – جنوبي و به ابعاد 70*55*170 سانتي متر كه در داخل آن يك تدفين انجام گرفته است. فضاي غربي در جهت شرقي – غربي و به ابعاد 110*70*190 سانتي متر كه در داخل آن چهار تدفين قرار داشت.

كف فضاي مركزي و سه فضاي اطراف با يك لايه گل اندود و سطح آنها با يك لايه نازك خاكستر پوشانده شده بود. در ديوارهاي اطراف صحن مركزي گور، سه حفره (استودان= استخوان دان) يكي در زاويه جنوب، دومي در زاويه شمال و سومي در ضلع شمال شرقي تعبيه شده كه در داخل اين حفره ها استخوان هاي زيادي جمع شده است به طوري كه از درون حفره جنوبي بقاياي سه اسكلت انساني (يك مرد، يك زن و بقاياي اسكلتي كه جنسيت آن مشخص نشده است)، از حفره شمال شرقي تعداد هفت اسكلت انساني (سه مرد، سه زن و يك كودك) و از حفره شمالي چهار اسكلت (دو مرد و دو زن) به دست آمد. در مجموع تعداد 21 اسكلت انساني در اين گور دفن شده بود.

 از نفيس ترين اشياء مكشوفه داخل گور، چهار ريتون سفالي و يك نمونه آمفوراي سفالي است كه در نوع خود بسيار جالب توجه است. سه ريتون به شكل بز كوهي و يك نمونه به شكل كفش است.از ديگر اشياي به دست آمده از اين گور، هفت عدد سكه نقره متعلق به مهرداد دوم، اردوان دوم، سنتروك، ارد اول است كه همراه با بقاياي اسكلت انساني به دست آمده است.علاوه بر اشياي مذكور از اين گور انواع ظروف و اشياء سفالي از جنس نقره، مفزغ و آهن شامل حلقه، انگشتر، النگو، سرنيزه، سرپيكان، زوبين، انواع چاقو، گوشواره، سگك كمربند، انواع ميخ، سوزن، گيره سر و اشياي تزئيني و همچنين اشياي شيشه اي، سنگي، چوبي و قيري شامل انواع مهره هاي تزييني به اشكال مختلف چاقوتيزكن و سردوك و بقاياي پارچه و چرم نيز به دست آمد.

آنچه كه در اين گور حائز اهميت است، وجود تدفين هاي مختلفي است كه در طول چندين سده در داخل اين اين گور انجام گرفته است بهنحوي كه پس از تدفين اسكلت هاي اوليه، به هنگام تدفين اجساد جديد، اسكلت هاي قديمي برداشته شده و درون حفره هاي تعبيه شده در گور قرار داده مي شد و 300 -250 سال مورد استفاده قرار مي گرفت.

كاوش هاي انجام گرفته در اين گشور نشان مي دهد كه پس از آخرين مرحله تدفين، ورودي آن با قطعات سنگ مسدود شده است.علاوه بر گور مذكور در بخش جنوبي و غربي گور نيز تعداد پنج تدفين انساني به حالت هاي مختلف نمايان گرديد كه جهت تمامي اسكلت ها روبه سمت شمال است. از اين تعداد، سه تدفين داراي سنگ چين و دو تدفين به صورت ساده درداخل زمين كنده شده است. علاوه بر تدفين هاي فوق در بخش غربي محوطه كاوش در زير بقاياي معماري دوره ساساني چهار تدفين ديگر از دوره اشكاني به دست آمد كه يك تدفين درد اخل خمره و سه تدفين ديگر به صورت ساده مي باشد. همراه تدفين هاي خمره اي ساده و داراي سنگ چين به جز يك مورد كه داراي دو انگشتر مفزغي و آهني بود هيچ يافته اي وجود نداشت.

  • معماري ساساني

هيات كاوش در ادامه حفاري در بخش غربي محوطه به بقاياي معماري متعلق به دوره ساساني برخورد نمود. اين آثار شامل يك معبر در جهت شرقي - غربي به طول 19 متر و عرض 380-220 سانتي متر و يك معبر كوچكتر به عرض 100 و طول 170 سانتي متر در جهت جنوبي – شمالي كه در شمال غربي معبر اصلي قرار دارد، مي شود.

در دو طرف ضلع شمالي و جنوبي معبر اصلي فضاهاي معماري منظمي مشتمل بر اتاق هاي متعدد مسكوني مستطيل شكل (عرض 60/2-70/1 متر و طول 4-30/3 متر؛ بزرگترين اتاق ها به ابعاد 3*10/5) بدست آمده است.اين فضاها شامل پي ديوار، كف هاي متعدد و انبارهاي ذخيره آذوقه به صورت گودال هاي مدور است. ديوار اصلي اتاق ها به عرض 90 سانتي متر و در امتداد معبر اصلي و ساير ديوارها كوچكتر و به عرض 70-60 سانتي متر مي باشند. پي ديوارها از قلوه سنگ هاي رودخانه اي با گل و ديوارها با چينه و خشت هايي به ابعاد 12-10 * 44-42* 44-42 سانتي متر و به رنگ قرمز آجري كم رنگ و خاكستري (كه خشت هاي قرمز داراي شن درشت و بسيار سست است) ساخته شده اند. از بيشتر ديوارها تنها بخشي از پي باقي مانده و سطوح بالايي توسط بولدوزر تخريب شده است. به دليل تخريب بيش از حد، ورودي اتاق هاي مشخص نيست.برخي از اتاق ها داراي كف هايي متعلق به دوره هاي متعدد مي باشند.

بيشتر اين فضاها در كف داراي گودال هايي به قطر 130-70 سانتي متر و عمق 180-150 سانتي متر جهت ذخيره آذوقه هستند كه به وسيله يك لايه گل اندود شده اند و از يكي از اين گودال ها بقاياي سوخته دانه هاي گندم، جو، ماش و دانه هاي گياهي ديگر به دست آمد.

در كاوش هاي انجام گرفته بخش غربي محوطه ، هشت عدد سكه نقره مربوط به دوره ساساني ( سه سكه متعلق به خسرو دوم) و سه قطعه استروكا يا سفال نوشته به خط پهلوي ساساني و همچنين تعدادي مهره از جنس سنگ عقيق، شيشه و قير طبيعي كشف گرديد.از يافته هاي مورد توجه در اين بخش يك قطعه مهر از جنس سنگ آهن است كه در يك وجه آن تصوير كنده استليزه يك حيوان ديده مي شود.

از ديگر داده هاي فرهنگي اين محوطه مي توان به قطعات فراوان خمره هاي سفالي ذخيره آذوقه و ظروف نوع آشپزخانه اي اشاره كرد.

  • حاصل سخن

كاوش باستان شناسي فصل نخست در محوطه تاريخي وليران منجر به كشف بخشي از يك گورستان با چهار شيوه تدفين (گور دخمه اي، گور خمره، گور ساده كنده شده داخل خاك و گور سنگ چين) بوده است؛ كه با توجه به كشف نمونه هاي ظروف سفالي و هفت عدد سكه، اين گورستان متعلق به اوايل دوره اشكاني است. بيشترين شناخت ما از دوره اشكاني حاصل از كاوش هاي باستان شناختي است كه در نواحي شرقي وغربي قلمرو امپراتوري اشكاني صورت گرفته است. آثار اين دوره، در سرزمين فعلي ايران كمتر يافت شده و اطلاعات ما محدود به كاوش هاي اندك باستان شناسي است كه در نقاط مختلف ايران همچون منطقه جازموريان، قلعه ضحاك، كوه خواجه و چند منطقه ديگر انجام گرفته است.

با كشف آثار ارزشمند در منطقه وليران دماوند باب جديدي در عرصه تحقيقات و پژوهش هاي باستاني شناسي دوره اشكاني گشوده شده است. آثار نفيس و  و كم نظير محوطه تاريخي وليران نقطه عطفي در باستان شناي در اين دوره تاريخي محسوب مي گردد و مي تواند به عنوان حلقه ارتباطي شرق و غرب امپراتوري اشكاني نقش اساسي ايفا كرده و خلاء اطلاعاتي ما را نسبت به اين دوره در سرزمين فعلي ايران جبران كند.  همچنين با توجه به بقاياي معماري به دست آمده از بخش غربي اين محوطه و به دست آمدن سكه هاي خسرو دوم و سفال نوشته هاي پهلوي ساساني، اين بخش از محوطه مذكور نيز متعلق به اواخر دوره ساساني است.